وقتی صحبت از عشق میشود، خواه ناخواه وجود رابطهای دوطرفه در ذهن نقش میبندد؛ رابطهای دوسویه که اگر عشقی حقیقی و واقعی باشد، پایه آن بر مبنای ۳ جزء اصلی اشتیاق و میل جنسی، و صمیمیت تعهد بنا شده است اما در عشق یکطرفه، فقط یکی از طرفین نسبت به طرف مقابل احساسی متعهدانه و مسوولیتپذیر دارد (تعهد یکطرفه) که به اصطلاح به آن «عشق ابلهانه» گفته میشود. درواقع عشق یکطرفه، عشقی است که میل به معشوق در آن امری ذهنی است.
یعنی عاشق در افکار و پیشفرضهای خود باور دارد معشوق به او علاقهمند است درحالی که از احساسات معشوق بیاطلاع است یا حتی اگر معشوق از این علاقه باخبر باشد، هیچ علاقه عینی و بیرونیای از طرف او وجود ندارد و به عاشق جواب «رد» میدهد. این دو کاملا شکل متفاوتی از عشق یکطرفه است. بسیاری از اوقات عاشق رفتارهای عادی معشوق را علاقه به خود میپندارد و دائما برای خود دلیل و برهان میآورد که او به من علاقه دارد وگرنه فلان کار را انجام نمیداد یا فلان حرف را نمیزد یا اینگونه نگاهم نمیکرد.
چرا عشق یکطرفه!
برخی افراد به دلیل ویژگیها یا صفات شخصیتی خاص بیشتر مستعد عشق یکطرفه هستند یا بهتر است بگوییم در صورت عاشق شدن یکطرفه احساسات شدیدتری را تجربه میکنند و سازگاری با این ماجرا برایشان سختتر است.
مهمترین عواملی که باعث شکلگیری چنین رابطهای میشود، تصورات فانتزی و تخیلی فرد به دنبال پرکردن خلاءهای درونی و کمبودهای خود است که با این رابطه سعی در جبران آن دارد. عشق نوعی مکانیسم دفاعی است، از این رو فرد خواستههای خود را در قالب چنین تفکر فانتزیای پرورش میدهد، زیرا احساس میکند، معشوق دارای ویژگیهای خاصی است که او کاملا فاقد آنهاست (مثلا چهرهای زیبا، اندام دلفریب و…) بنابراین به دلیل اینکه ویژگیهای معشوق تا حدی کمبودهای او را جبران کند، به استقبال عشق میرود؛ البته عشقی یکسویه.
درواقع افرادی که خود را ارزشمند نمیدانند و دچار کمبودهایی در زمینه جراتمندی و عزت نفس پایین هستند، بیشتر در معرض تجربه عشق یکطرفهاند. در این شرایط فرد به دلیل خصوصیات شخصیتیاش این نوع رابطه را تجربه میکند زیرا قدرت ابراز وجود و جسارت در بیان خواستههای خود را ندارند.
عشق باید ابراز شود!
این اصل را به خاطر بسپارید که عشق باید ابراز شود، اما اینکه چرا در رابطه یکطرفه، عشق بیان نمیشود دلایل متعددی دارد. اغلب در عشقهای یکطرفه احساسات فرد در کنترل است و به دلیل ضعف و ناتوانی دائما بیقراری و بیتابی میکند و از اینکه جواب منفی بشنود، واهمه دارد اما تا زمانی که عشق بیان نشود، نمیتوان احساس طرف مقابل را فهمید.
ممکن است با بیان احساسات، متوجه شوید فرد مقابل علاقهای به شما ندارد و واقعبینانه قضیه را بپذیرید یا ممکن است با ابراز احساستان متوجه شوید طرف مقابل نیز به شما علاقهمند است. بهطور کلی افرادی که دچار اعتمادبهنفس پایین، اختلال شخصیتی اجتنابی یا خصوصیتی از این نوع شخصیت (که اختلال محسوب نمیشود) هستند، اغلب به دلیل احساس ترس از شنیدن جواب «نه»، عشقشان را ابراز نمیکنند و از آن حرفی به میان نمیآورند تا مورد شرمساری یا مسخره شدن قرار نگیرند و به عبارتی شخصیتشان زیر سوال نرود.
چه زمانی عشق یکطرفه میتواند بیمارگونه باشد؟
دیوانه و دلخسته من است، میدانم زندگی بدون من برایش هیچ مفهومی ندارد. این را از همان نگاه اول در همان شرکت مهندسیاش که برای کارورزی رفته بودم، به من فهماند. مطمئنم بهزودی از من خواستگاری خواهد کرد. هروقت به شرکتش میروم، عاشقانه نگاهم میکند. او عاشق من است. شک ندارم شبها به یاد من میخوابد و رویای مرا میبیند؛ رویای من که با لباس عروسی کنار او ایستادهام…
گاهی عشقهای یکطرفه به چنان شدتی میرسد که به «هذیان عشق» تبدیل میشود و فرد برخلاف ظواهر موجود مدام از احساسات دوطرفه صحبت میکند و هر آنچه که در دل خود نسبت به طرف مقابل احساس میکند به طرف دیگر نیز ربط میدهد درحالی که این عشق یکطرفه است.
«اروتومانیا» یا جنون عشقی یا هذیان عشقی، بیماریای است که ویژگیهای خاصی دارد؛ اختلالی روانپریشانه که نوعی اختلال هذیانی محسوب میشود و اغلب این بیماران زن هستند و معمولا فکر میکنند فردی که موقعیت اجتماعی بهتری نسبت به آنها دارد، عاشقشان شده و خواهان آنهاست در صورتی که طرف مقابل از این ماجرا بیخبر است یا به هیچوجه علاقهای به فرد ندارد و هر حرکت و حرفی که انجام میدهد از طرف فرد عاشق به منزلهی دلیلی برای دوست داشتن به حساب میآید. این حالت بیشتر برای فوتبالیستها، هنرپیشهها، افراد مشهور و… اتفاق میافتد.
بیماری سیری مزمن و عودکننده دارد و شیوه درمان آن دارودرمانی و درنهایت جدا کردن فیزیکی دو نفر از یکدیگر است (در مواردی که این دو نفر در یک محیط کار، زندگی یا تحصیل میکنند).
تبعات عشق یک سویه
عدم بروز عشق در یک عشق یکطرفه برای عاشق میتواند مشکلاتی مانند کاهش عزتنفس، افسردگی و نوسات سریع خلقی و اضطراب ایجاد کند و باعث گوشهگیری، دوری از اجتماع، کاهش روابط بین فردی با اطرافیان و جامعه و مشکلاتی در کار شود. فرد عاشق تصور میکند اطرافیان و جامعه هر کدام به طریقی مانع رسیدن او به معشوقش میشوند.
تفسیرهایش از جامعه و آدمهایش فرق میکند و معتقد است دیگران هستند که نمیخواهند من به معشوقم برسم درحالی که او مرا دوست دارد و مخالفتهای دیگران مانع وصال ماست. یکی از تبعات منفی «نه» شنیدن، در عشق یکطرفه، ایجاد تنفر و خشم است. ممکن است فرد با شنیدن جواب «نه»، چنان دچار خشم و تنفر شود که دست به کارهای نامعقولی بزند که منجر به بروز آسیب به خود یا طرف مقابل شود.
در مواردی که خشم منفعلانه بروز میکند، ممکن است باعث سرزنش و سرکوفت خویشتن، خودزنی یا اقدام به خودکشی شود و ابراز بیرونی خشم ممکن است منجر به پرخاشگری و درگیری، حمله اسیدپاشی و حتی قتل شود. در این شرایط دیگر عشق خودنمایی نمیکند. معمولا با توجه به محدودیتهای ایجاد شده از سوی فرد، خودکشی، افسردگی و اضطراب در افرادی که دچار اختلال هذیان نیستند، قابل مشاهده خواهدبود.
چند پیشنهاد
معمولا در پی نهشنیدن فرد دچار سوگواری که دارای چند مرحله است، میشود. در مرحله اول واقعیت را انکار میکند و نمیخواهد باور کند این عشق یکطرفه بوده است. در مرحله بعد، دچار خشم و عصبانیت میشود. در این موارد صحبت با یک دوست صمیمی یا مشاور و داشتن فعالیت ورزشی در کنترل خشم موثر است. فاز بعدی سوگواری، افسردگی است. در این مرحله فرد دچار افسردگی میشود و تقریبا موضوع را میپذیرد.
پس اگر دچار عشق یکطرفه هستید و در این رابطه از نظر روحی و عاطفی دچار مشکل شدهاید، بهتر است این کارها را انجام دهید:
– جرات داشته باشید و از اینکه معشوق شما را رد نکند، ترس نداشته باشید، پس در وهله اول عشقتان را ابراز کنید تا نظر او را هم بدانید.
– اگر معشوقتان به شما جواب «نه» داد و گفت با آنکه عاشق وی هستید او هیچ احساسی به شما ندارد، واقعیت را بپذیرید. این پذیرش باعث میشود بتوانید تمرکزتان را تغییر دهید و اولین قدم را برای فراموش کردن آن فرد بردارید.
– برای پشت سرگذاشتن این اتفاق، وقت بیشتری را با خانواده و دوستان بگذرانید.
– از زندگیتان لذت ببرید و با یک جواب «نه»، منزوی و گوشهگیر نشوید.
– در زندگیتان تغییراتی ایجاد کنید؛ به کلاسهای مختلف از جمله باشگاه بروید.
– افکار منفی را از ذهنتان دور کنید و برای کنارآمدن با موضوع از یک فرد متخصص (روان¬پزشک یا روانشناس) کمک بگیرید.
-در این شرایط کمتر به توصیههای نابخردانه برخی اطرافیان گوش دهید. بسیاری از افراد ممکن است برای رهایی از این وضعیت، به شما پیشنهاد دهند رابطه جدیدی را آغاز کنید درحالی که باید تا مدتی وارد رابطه جدید عاطفی نشوید.
– به دلیل از دست دادن فردی که آن را معشوق خود میدانستید، خود را بازنده تصور نکنید.
– به دنبال چرایی ماجرا نباشید و مدام با خود نگویید چرا مرا انتخاب نکرد. بهتر است بدانید دانستن این موضوع کمک چندانی به شما نمیکند و ممکن است فرد به دلایل شخصی به شما جواب «نه» داده باشد.
– اگر با انجام این کارها همچنان ذهنتان درگیر است و این رابطه را شکست عاطفی برای خود تلقی میکنید، بهتر است به جنبههای مثبت ماجرا هم فکر کنید. مثلا اینکه برای کسی وقت بگذارید که ارزش و اهمیت بیشتری برای شما قائل باشد.
در بین بسیاری از شخصیتهای تاریخی که بهعنوان قدیس حامی دلشکستگان تقدیس میشوند، باید به بانو کارولین لمب (که او را کارو میخواندند) مقام بیرقیبترین نامزد را اعطا کرد چراکه عشق پرشور و یکطرفه او به لرد بایرون شاعر، در بسیاری از زندگینامهها موشکافی شده است.
دکتر حامد محمدی کنگرانی، روانپزشک، مشاور خانواده و ازدواج، عضو کمیته رسانه و کمیته آموزش انجمن روانپزشکان ایران