چطور با بحران ها مقابله کنیم؟

0
1357

شاید تا به حال شما هم در زندگی خود با بحران‌های متعددی مواجه شده‌ باشید. قرارگرفتن در شرایط بحران‌‌زا گرچه می‌تواند ناراحت‏کننده باشد ولی درک ماهیت واقعی از آن به پشت سر گذاشتن آن کمک موثری می‌کند. جالب است بدانید در زبان چینی معنی بحران به شیوه‌ای زیبا بیان شده است.

 

استفاده از ۲ حرف که یکی از آنها به معنای «خطر کردن» است و دیگری به معنای «فرصت». واژه‌ای که تصویر بهتری از مولفه‌های سازنده بحران به نمایش می‌گذارد و حکایت از این دارد که بحران همچنان که نشانگر یک مانع، آسیب، ضایعه یا تهدید است، نشانگر فرصت برای رشد یا افول نیز است.

به راستی بحران به چه معناست؟

وقتی بحث از شرایط بحرانی می‌شود، در وهله اول باید دید آیا واقعا با بحران مواجه شده‌ایم یا برداشت ذهنی‌مان از شرایط، باعث برداشت چنین تعبیری شده است. معمولا با توجه به آستانه تحمل، سطح دانش و نوع تفکر و مهارت‌ها، افراد تعبیر متفاوتی از شرایط بحرانی دارند و ممکن است شرایطی برای شما بحرانی تلقی شود که برای دیگری چنین نباشد.

 

اگر فرد با گذشت زمان و کسب تجربه و مهارت‌ها نگاهی گذرا به ۵ یا ۶ سال گذشته زندگی‏ خود بیندازد و به مشکلاتی که در آن زمان به آن واژه «بحرانی» را نسبت می‌داده، بنگرد، شاید اکنون دیگر آن شرایط برایش بحران‌ساز نباشد.

 

معمولا افراد جوامع متفاوت تعریف یکسانی از بحران ندارند و با توجه به درک فرد از شرایط بحرانی، نوع نگرش و تفکر، چگونگی به کارگیری مهارت‌ها و… برای هر یک از آنها معنای متفاوتی پیدا می‌کند. بحران در اشکال متفاوتی مانند بحران اقتصادی، زندگی زناشویی، شغلی، شخصیتی و… نمایان می‌شود.

 

از منظر روان‏شناسی سلامت «بحران» به معنای شرایطی است که در آن، فرد در برابر یک موقعیت تهدیدکننده قرار می‌گیرد و تعادل جسمی و روانی‌اش را از دست می‌دهد و با اختلالات عاطفی و رفتاری مواجه می‌شود. این حالت می‌تواند از چند ساعت تا چند هفته به طول انجامد و با علایمی مانند اضطراب، دل نگرانی، وحشت، بیم، ناراحتی و فشارهای روانی (استرس) همراه باشد.

از دیدگاه شما بحران ممکن است چه مفهومی داشته باشد؟

در دنیای امروز، عوامل گوناگونی در بروز بحران در زندگی دخالت دارند. بسیاری از مردم زیر تنش‌های فزاینده، دچار بحران در زندگی می‌شوند. عوامل به‏وجودآورنده آن که تنش‌زا خوانده می‌شوند، ممکن است جسمانی یا روانی باشند و منشاء آنها بیرونی یا درونی. هر گونه تغییر در روال و روش‌های رایج که نوعی از هم گسیختگی ایجاد کند، با توجه به شرایط و گرایش‌های کلی فرد نسبت به مسایل، با شدت و ضعف متغیر، نقشی بحران‌زا و تنش‌آفرین ایفا می‌کند.

 

ممکن است فردی با مواجهه با مشکلات، بن‌بست‌ها، ورشکستگی، اخراج از کار، قبول نشدن در دانشگاه، از دست دادن عضوی از بدن یا حتی ابتلا به یک بیماری یا تنش در زندگی زناشویی خود را در شرایط بحرانی تصور کند درحالی که این موارد ممکن است برای فردی دیگر فقط مشکلی گذرا باشد و از نظر او وقوع حوادثی مانند سیل، زلزله و… بحران تلقی شود. هر چه نوع نگرش و سطح توانایی‌ها و مهارت‌های فردی در کشوری بالاتر باشد، مردمان آن کشور کمتر بحران‌زده خواهند شد.

بحران یک فرصت است!

در زمان بحران‌ها اغلب افراد به سرعت خطر را درک می‌کنند و فرصت را نادیده می‌گیرند. دلیل این امر هم وجود پندار اتوماتیک‌وار است که وقتی در محیط تغییر ایجاد می‌شود، بلافاصله در پی این هستیم که ببینیم این واقعه چطور می‌تواند به ما آسیب وارد کند درحالی که می‌توان از این شرایط «به اصطلاح بحران‌زده» نیز می‌توان فرصتی برای رهایی از آن یافت.

 

اگر دید و نگرش فرد نسبت به حل مسایل و ظرفیت و توانایی وی در برابر مقابله با مشکلات محدود باشد از بروز هر مشکلی در محیط زندگی و شغلی خود با نام بحران یاد می‏کند. درواقع مثل مورچه‌ای در بشقاب آب افتاد و فریاد زد دنیا را سیل برد، در این شرایط مصداق دارد چراکه انسان‌هایی که هر مشکل یا رویدادی را نوعی بحران در مراحل زندگی‌شان تصور می‌کنند، به نوعی با کاهش ظرفیت توانایی در حل مشکلات و مهارت‌های رویارویی با آن مواجه‌اند.

 

اگر فرد بحران‌زده بتواند واقع‌بینانه‌تر با قضایا روبرو شود و در عصر کنونی با توجه به گستردگی علم و تکنولوژی مهارت‌های حل مساله را بیاموزد و در همه موارد خود را عقل کل نداند و از خرد جمعی و دانش دیگران در حل مسایل و مشکلات کمک بگیرد، هر شرایطی برای وی بحران‌زا نخواهد بود و می‌تواند از بحران‌ها فرصت بسازد. معمولا عقاب، برای بسیاری از افراد نمادی از قدرت به شمار می‌آید. جالب است بدانید شرایط بحرانی فقط مختص انسان‌ها نیست و عقاب تنها پرنده‌ای است که از بحران توفان، فرصت می‌سازد تا در عرض چند ثانیه خود را به اوج برساند.

بحران در عصر حاضر

تحولات بی‌حد و حصر در بنیان‌های جوامع که بر اثر حرکت از دوران گذار از زندگی سنتی به سمت زندگی ماشینی و صنعتی رخ داده، به پدید آمدن شکاف‌هایی منجر شده که انسان‌های امروز را ناگزیر از هماهنگی خود با شرایط جدید کرده است.

 

در چنین فضایی، بحران‌هایی پیش‌روی افراد پدید می‌آید که اگر متوقف نشود، دنیای روحی – روانی آنها را متلاطم می‌کند. آسیب‌های اجتماعی و روحی – روانی از جمله طلاق، اعتیاد، خودکشی، مشکلات تحصیلی، اختلافات خانوادگی، نارضایتی شغلی، اضطراب، افسردگی و… محصول تحولات زندگی صنعتی‌اند.

 

سوال اینجاست که در کنار توسعه شگفت‌انگیز علوم و فنون، آیا دانش امروز می‌تواند پاسخگوی بحران‌های روحی – روانی انسان‌ها باشد؛ بحران‌هایی که متعاقب پیشرفت علوم و تکنولوژی بر انسان‌ها رخ نموده است؟

در پاسخ به این سوال، علم «مشاوره و روان‌شناسی» قد علم می‌کند. حال باید دید مشاوره چگونه به یاری افراد می‌آید و جایگاه مشاوره در ایران تا کجا پیش رفته است.

نقش مشاوره در کاهش بحران‌ها

اگرچه مشاوره در همه جوامع بشری مطرح بوده و انسان‌ها به نوعی خود را محتاج مشاوره با دیگران دانسته‌اند اما امروزه به دلیل ویژگی‌های خود، از اهمیت بسزایی برخوردار شده است. به گونه‌ای که در کنار تخصصی شدن علوم، رشته مشاوره نیز به صورت یک علم حیاتی درآمده است. ظهور آسیب‌های روحی، روانی و اجتماعی عدیده بر سر راه مردمان جوامع ضرورت توجه به علم روان‌شناسی و مشاوره را بیش از پیش افزایش می‌دهد.

 

با توجه به اینکه اندیشه آدمی، شرایطی می‌خواهد که درست عمل کند و با مشکلی هم روبرو نشود تا او را به خطا یا اشتباه در دریافت و برداشت و ارزیابی و فراز و نشیب‌های فکری روبرو نکند، نیازمند مشاوره است؛ مشاوره‌ای که به عنوان یک کمک اندیشه در دستیابی مردم به سلامت (بایدها) و فاصله گرفتن از نبایدها مطرح می‌شود. جوامع جوان و به خصوص کشورهای در حال توسعه‌ نیازمند به واکسینه شدن در مقابل بیماری‌های عاطفی، رفتاری و عصبی هستند و این نیاز برطرف‌شدنی نیست مگر با حضور کارشناسان بهداشت و روان.

 

با توجه به ضرورت اجتناب‌ناپذیر بودن تغییرات جوامع و شدت یافتن آنها، طبیعی است که آسیب‌ها و ناهنجاری‌های اجتماعی بیشتر خود را نمایان کند. در چنین شرایطی، طبیعتا کار فکری و احساس افراد به عنوان مولفه‌های مهم در تغییر رفتار تعیین‌کننده‌اند.

 

اینکه چگونه می‌اندیشیم و چگونه احساس می‌کنیم، مهم است. بنابراین مشاوره برای بنیادسازی و سالم‌سازی تفکر و احساس، نقش اساسی دارد. از این روست که «مشاوره و روان‌شناسی» در ردیف یکی از پایه‌ای‌ترین ضرورت‌های زندگی انسان امروز مطرح می‌شوند آن هم، در دوره‌ای که انسان سالم، محور توسعه پایدار تلقی می‌شود.

با تکرار بحران، آن را بحرانی‌تر نکنید

نقل شده روزی الاغی در حال گذر، درون چاهی می‏افتد. مردم برای نجات دادن این حیوان، تلاش زیادی می‏کنند اما پس از مدتی سعی و تلاش به نتیجه‌ای نمی‏رسند و شرایط را بحرانی تلقی می‏کنند. از این رو به توافق گروهی از افراد سطحی‌نگر، تصمیم می‏گیرند برای اینکه حیوان بیش از این اذیت نشود، روی او خاک بریزند تا سریع‌تر دفن شود و بمیرد تا زجر کمتری بکشد.

 

پس شروع به ریختن خاک کردند. با ریختن خاک که شرایط بدتر از قبل شده بود و از طرفی مساله مرگ و زندگی در میان بود، الاغ شروع به دست و پا زدن می‌کند. با هر دست و پا زدن حیوان، خاک بیشتری زیر پای او قرار می‌گیرد تا به‌تدریج از چاه بالا می‌آید.

 

معمولا بیشتر افراد با مواجه شدن با بحران، فقط از مشکلات به وجود آورنده آن صحبت می‌کنند و دنبال راه‌حلی برای رفع آن نیستند. جالب است بدانید انسان‌های جوامع پیشرفته و توسعه‌یافته، ۸۰ درصد وقت خود را صرف پیداکردن راه‌حل می‌کنند درحالی که انسان‌ها و جوامع عقب‌مانده بیشترین وقت خود را صرف بیان مشکل یا بحران می‌کنند و تلاششان بر این است که بحران را با تکرار هر چه بیشتر بحرانی‌تر کنند که می‌تواند بسیار خطرساز باشد.

 

چه باید کرد؟

انسان سالم، محور توسعه پایدار است به‌گونه‌ای که تا انسان سلامت جسمی و روحی مطلوبی نداشته باشد، قادر به درک مسایل، مشکلات، ناهنجاری‌ها، بن‌بست‌ها و آسیب‌ها نیست و از توان لازم برای ارائه راه‌حل‌ها برخوردار نخواهد بود.  گرچه به دور از ذهن نیست که در فضای پرتلاطم، متغیر و رقابتی کسب و کار خود هرازگاهی با نوعی بحران مواجه شوید یا با مشکلات مالی، خانوادگی و سلامت دست به گریبان باشید اما بهتر است بدانید برای مقابله با بحران، روش‌های گوناگونی وجود دارد:

 پیش‌ بینی بحران

 یکی از کلیدهای موفقیت در حل بحران، پیش‌بینی است. این استراتژی همواره به وسیله افراد مطرح همانند مدیران و رهبران در زمینه‌های مختلف اجرا می‌شود. می‌توانید از خود بپرسید ممکن است چه چیزی زندگی خصوصی یا حتی کارتان را تحت‌تاثیر قرار می‌دهد. اگر بتوانید بحران را پیش‌بینی کنید، مقابله با آن بسیار آسان‌تر خواهد بود.

 

اغلب مردمان جوامع توسعه‌یافته بحران را از قبل پیش‌بینی می‌کنند و این مهارت و توانایی را دارند که با اشراف بیشتری با آن مقابله کنند. مثلا ژاپن، با پیش‌بینی بروز زلزله توانسته به مقابله با آن بپردازد. ولی اگر این اتفاق در کشورهای دیگر بیفتد، قطعا خسارات جبران‌ناپذیری وارد خواهد کرد.

 افزایش سطح توانایی ها

 توان استفاده از دانش، تجربه و تخصص دیگران را در خود افزایش دهید. با اطرافیان صحبت کنید تا بفهمید دقیقا با چه مشکلی روبرو هستید و راه رهایی از آن چیست. ذهنتان را فقط روی راه‌حل‌ها متمرکز کنید تا اقدامی سریع برای به حداقل رساندن خرابی‌ها و حل مشکل پیدا کنید. فراموش نکنید در همه زمینه‌ها نمی‌توانید به تنهایی مشکل‌گشا باشید و باید از دیگران کمک بگیرید.

 

 مواجه شدن با حقیقت

 واقع‏بین باشید البته نه به معنای خوش‌بینی و مثبت‌بینی. اگر در شرایط بحرانی واقع‌بینانه برخورد کنید، باعث می‌شود به محض اینکه با کوچک‌ترین مشکلی مواجه شدید، آن را شرایط بحرانی ندانید.

 جهت‌دار حرکت‌ کردن

به جای اینکه تمام ذهنمان را معطوف به مشکل کنیم، دید بهتری داشته باشیم و بدانیم که  قدم بعدی چیست.چون با اتخاذ تصمیم مسیر و جهت ما مشخص می شود.

 تک بعدی نبودن

همه تخم‌مرغ‌ها را در یک سبد نگذارید، درواقع تخم‌مرغ‌ها؛ دارائی، فرصت و درآمدهای شماست. اگر همه محور زندگی‌تان بر یک پایه متکی باشد، قطعا با فروریختن آن همه چیز را از دست خواهید داد همانند سبدی که اگر از دستتان بیفتد همه تخم‌مرغ‌ها از بین خواهد رفت.

 کسب مهارت‌‌های بیشتر

 اگر نگران بحرانی در محیط زندگی یا شغلتان هستید، بهتر است در هر مرحله از زندگی‌ مهارت‌های لازم را بیاموزید. استاد نویسنده‌ای را به یاد بیاورید که می‌گفت اگر روزی نابینا شوم، می‌توانم موسیقی بنوازم. می‌توان گفت این نویسنده، از قبل این بحران را پیش‌بینی کرده بود و در سنین کهنسالی که نابینا شده بود، با کسب مهارت موسیقی توانست امور خود را بگذراند.

 

مقاومت هنگام بروز بحران

مشکلات و مصایب گریزناپذیر است.آنچه افراد موفق را از افراد ناموفق مجزا می‌کند، مقاومت در برابر بحران‌هاست زیرا با اتخاذ تصمیم صحیح و راهکار مناسب، درجهت رفع مانع و مشکل حرکت می‌کنند.

 توکل، اکسیری چاره‏ ساز

 یکی از محوری‏ترین عوامل در کنترل و مهار بحران در زندگی، اتصال به منبع آرامش‌بخش و مرکز تسکین‌دهنده، یعنی خداوند است. بر این اساس، اتصال به خداوند و توکل به وی، باعث رهایی از هر تنش و بحرانی می‌شود و آرامش و شادمانی را به ارمغان می‌آورد. درحقیقت اگر بتوانید با توکل، توسل و تلاش؛ اضلاع مثلث عبور از بحران را بسازید با هر بحرانی، زندگی‌تان از هم نخواهد پاشید. بسیاری از انسان‌ها که مدام در حال آه و ناله و فغان و گریز از بحران هستند، توکل و توسل در وجودشان کمرنگ شده است.

 

دکتر علی شاه‌حسینی، مدرس دانشگاه

این مطلب را به اشتراک بگذارید:

افزودن دیدگاه