هر تغییری که در زندگی فرد ایجاد میشود، استرس ایجاد میکند. این تغییرات هم میتواند خوب (ازدواج، استخدام) باشد و هم بد(فشار اقتصادی) و فقط تغییرات بد باعث استرس نمیشوند، پس از آن گزیری نیست.
تاثیر استرس در زن و مرد شباهت زیادی دارد و اثر انواع فشارهای درونی و بیرونی در زن و مرد یکسان است اما تفاوتهایی هم در مواجهه با استرس در خانمها و آقایان وجود دارد.
با توجه به نقشی که جامعه و خانواده به مرد میدهد، به عنوان کسی که بار تامین معیشت خانواده بر دوش او است و نانآور خانواده محسوب میشود و نقشی که به عنوان فرد تاثیرگذار اصلی و رییس و مسوول در خانواده دارد و انتظاراتی که از او میرود، نوع استرسهایی که به مرد وارد میشود، با خانمها فرق دارد و فشارهای اقتصادی و مسوولیت خانواده در همه زمینهها بهعنوان پدر و همسر، استرسهای زیادی را به او تحمیل میکند. در جامعه ما هم استرسها از نظر اقتصادی و اجتماعی زیاد است و چون مردان در اجتماع و در تعامل با دیگران کار میکنند، بیشتر دچار مشکل میشوند.
از سوی دیگر، تفاوتهای فردی زیادی چه از نظر جسمی و چه روانی بین مرد و زن وجود دارد؛ هم ساختار فیزیکی و هم روحیه مردان با زنها متفاوت است؛ خانمها بیشتر میتوانند مشکلاتشان را برونریزی کنند ولی مردها بیشتر درونریزی میکنند و متاسفانه اینکه مشکلات را درون خود میریزند، باعث میشود فشار روانی زیادی را متحمل میشوند. این فشارها بر جسم هم اثر میگذارند و حتی باعث بروز اختلالهای روانتنی، مشکلات قلبی، گوارش و… میشوند.
در حالی که سلامت مرد به عنوان سکاندار زندگی خانوادگی بسیار مهم است اما این موضوع وجه دیگری هم دارد؛ با وجود اینکه در دنیای امروز خانمها هم مسایل اقتصادی را بر عهده میگیرند و گاهی رییس خانواده محسوب میشوند، هنوز هم انتظارها از آقایان بیشتر است و استرس بیشتری را تحمل میکنند ولی اگر بخواهند این استرسها که نوع و جنسش با استرس خانمها فرق دارد و منشأ آنها معمولا مشکلات اقتصادی، اجتماعی و ساختاری است، مطرح کنند روی کل خانواده تاثیر میگذارد.
مخصوصا که در جامعه ما از مردان انتظار میرود خوددار باشند، کمتر مشکلات را منتقل کنند. وقتی مرد مشکلات را وارد خانواده کند، استرس به همه اعضا سرایت میکند و چون معمولا محتوایی است و مثلا ممکن است پدر خانواده اعلام کند دیگر توان اقتصادیای برای پرداخت برخی هزینهها ندارد، همه اعضا دچار استرس میشوند.
آنها وقتی میبینند رییس خانواده که مظهر قدرت است، ابراز ناتوانی میکند، دچار استرس زیادی میشوند و بهداشت روانشان به خطر میافتد چون انتظار چنین وضعیتی را ندارند. زن و فرزندان، مرد خانه را درونریز، مقتدر و حلکننده مسایل میبیند و وقتی او دچار ضعف شود، مشکل پیدا میکنند.
پس یک خانم وقتی دچار استرس میشود، از دیگران کمک میگیرد یا درددل میکند و مشکل چندانی پیش نمیآید ولی مرد وقتی مشکل را ابراز میکند که خیلی حاد شده و این موضوع شالوده روانی خانواده را به هم میریزد و همه درگیر استرس میشوند. راهکار این است که اعتدال رعایت شود، یعنی انتقال مشکلات به خانواده باید مدیریتشده، در زمان مناسب، به موقع و در حد لازم باشد و اینکه مرد همه مشکلات و اضطرابها را در خود بریزد درست نیست.
مردان میتوانند برای اینکه استرسهایی که در زندگی وجود دارد کمتر در روان و جسمشان تاثیر منفی بگذارد، به این نکتهها توجه کنند:
– توانایی مدیریت زمان و استرس را داشته باشید و سعی کنید این مهارت را یاد بگیرید.
نباید بیگدار به آب بزنید و لازم است با مطالعه برای هر کاری اقدام کنید تا نه خودتان و نه اطرافیانتان دچار استرس نشوید. مثلا اگر قرار است سرمایهگذاری اقتصادی یا… بکنید، برنامهریزی داشته باشید و از نظرهای دیگران بهره ببرید؛ مخصوصا با همسرتان مشورت کنید.
– در زندگی از تجربههای گذشته و شکستهای خود درس بگیرید و نقاط قوتتان را بشناسید. با یک شکست ناامید نشوید و روحیهتان را از دست ندهید.
– توانایی حل مساله را پیدا و مشکلات خود را ریز و آن را مرحله به مرحله حل کنید. نکتههای مختلفی را در نظر بگیرید و پلهپله و منطقی پیش بروید.
– وقتتان را تنظیم کنید و همه آن را صرف کار و امور بیرون منزل نکنید. برخی مردان فکر میکنند چون بار مسایل اقتصادی خانواده برعهدهشان است، میتوانند برای خانواده کمتر وقت بگذارند و یادشان میرود آنها هم به تفریح نیاز دارند. در حالی که یک مرد باید زمانی را برای رسیدگی به اعضای خانواده و تفریح با آنها در نظر بگیرد.
– خانواده فقط به سرمایهگذار و سرمایهدار نیاز ندارد بلکه به پدر، همسر و حتی پسر نیاز دارد. این تعامل با خانواده، برای سلامت خود شما هم مفید است.
دکتر محمدرضا خدایی، روانپزشک