گاهی به جای مبارزه، جاخالی بدهید
امروز می خواهم با شما یک راز مهم را در میان بگذارم ، رازی که می تواند رضایت و آرامش را با هر شرایطی که دارید ،برای تان به همراه بیاورد . حتما شما هم این شعر را شنیده اید:
چرخ بر هم زنم ار غیر مرادم گردد /من نه انم که زبونی کشم ازچرخ فلک
با خواندن این شعر یاد چه چیزی می افتید؟ من یاد قهرمان هایی می افتم که برای اهدافشان می جنگند و تا آخرین نفس کم نمی آورند. نمی خواهم بگویم که آنها اشتباه می کنند و یا اینکه نباید برای رسیدن به خواسته ها و اهداف تان تلاش کنید اما مراقب یک چیز باشید، زندگی فرصتی است که یک بار به شما داده می شود و در این فرصت هم باید اهداف و آرزوهایی داشته باشید که برای رسیدن به آن تلاش کنید و هم مراقب دانه هایی باشید که از ساعت شنی فرصت تان هر لحظه به پایین می افتد و دیگر هیچ وقت بر نمی گردد. مراقب لحظاتی باشید که با عبورشان دستی تکان می دهند و هر قدر هم که انتظار بکشید ، دوباره آنها را نخواهید داد.
شاید آنها که سن و سال کمتری دارند و هنوز در اول راه جوانی به سر می برند ، خواندن این نوشته چندان برای شان جذاب نباشد چون درسی را که در سال های آینده روزگار به آنها خواهد داد ، نمی توانند با چند سطر خواندن بیاموزند مثل وقتی با عجله پله ها را دو تا یکی طی می کنند و نمی فهمند چطور پدر بزرگشان از یک پله کوچک مقابل آشپزخانه بسختی عبور می کند.
حرف های امروز من با مرام و مسلک قهرمان هایی که عکس شان را به دیوار زده اید شاید متفاوت باشد.اما اگر شماهم هنوز در اوایل جوانی به سر می برید و فکر می کنید جنگیدن برای خواسته ها تا آخرین نفس رمز یک زندگی موفق است، این مطلب را تنها به عنوان یک پیشنهاد بخوانید شاید روزی، جایی به یاد حرف های امروز افتادید.
در گوشی امروز من این است که یک وقت هایی باید در زندگی کم آورد ، بیخود دست و پا نزد و تسلیم شد.گاهی پذیرفتن شکست و باور کردن اینکه رقیب قدرت بالاتری دارد و یا زندگی در برخی مواقع امان نمی دهد ، کمک می کند تا حال بهتری را تجربه کنید.فرض کنید در بانکی هستید که حمله مسلحانه ای به آن می شود ، شما هیچ راهی برای مقابله با آنها ندارید، حال بهتر است که شاخ و شانه بکشید و قد علم کنید و زخمی بشوید بدون اینکه فایده و نتیجه ای داشته باشد و یا گوشه ای بنشینید و حرکتی نکنید؟
درزندگی روزمره شما بارها پیش می آید که بهتر است کنار بکشید ، بازنشستگی بموقع در هر کارو هر رابطه ای احترام می آورد.این در گوشی اصلا به معنی منفعل بودن و تلاش نکردن نیست ،فقط آنقدر در میدان نمانید که هر طفل نی سواری سنگ تان بزند.
سعدی در باب هشتم گلستانش می گوید:
“آنان که دست قوت ندارند سنگ خورده نگه می دارند تا به وقت فرصت دمار از دماغ ظالم برآرند.”
اگر شرایط زندگی به شما ظلم می کند، به جای آنکه آنقدر قد علم کنید تا بشکنید ، کمی عقب بکشید و سنگ ریزه جمع کنید یعنی خود را به دانش ، مهارت ، صبر ، گروه حمایتی دوستان و هر چیز دیگری که می تواند کمک تان کند مجهز کنید تا بتوانید روزی به چیزهایی که می خواهید در این روزگار گاه مهربان و گاه نامهربان برسید.
این فنی که امروز به شما گفتم یک فایده بزرگ دارد ، شما فرصت دارید از زندگی تان لذت ببرید. می توانید همین خوشی هایی که برای تان باقی مانده را نگه دارید ، این قدرت را دارید تا داشته های تان را ببینید و از آنها تمام و کمال استفاده کنید و زمان بخرید .
خرید زمان یعنی ارزشمند ترین کاری که هر کس در زندگی اش می تواند انجام دهد و روزی می رسد که هیچ کدام از ما در قبال دادن بیشترین ثروت های دنیا هم نمی توانیم زمانی را حتی یک لحظه ، خریداری کنیم. پس تا می توانید و عمر باقیست با قبول شرایط موجود هر چند کاستی های تان زیاد باشد وبه جای لذت بردن از داشته ها ، نداشته ها صف کشیده باشند ، شما برای غصه خوردن و تجربه شکست زمان بخرید. اجازه دهید زندگی کار خودش را بکند ، انعطاف پذیر باشید و در مقابل ضربه ها کمی جا خالی دهید اما در این مدت به جای آنکه زانوی غم بغل بگیرید ، با تمام قوا زندگی کنید و بیاموزید. تجربه کسب کنید و قوی شوید.اگر روزی رویاهای تان عملی شد که چه بهتر اما اگر متوجه شدید عملی شدن یک رویا در صورتی ممکن است که همه چیز را به آتش بکشید ، به جای آتش بازی، صبوری کنید و از زندگی تان بهره ببرید. گاهی پذیرش واقعیت هر چند بر خلاف خواسته ما باشد ، آرامش بیشتری رابه همراه دارد تا اینکه به گویید: چرخ بر هم زنم ار غیر مرادم گردد….