خیلی از پدرها در دنیای امروز ۲ یا ۳ شغله هستند و ساعتهای آخر شب به خانه میرسند و این ساختار زندگیهای امروز و بخشی از زندگی طبیعی در ایران است و خیلی مواقع نمیتوان کاری برای آن انجام داد.
در اروپا الگو متفاوت است، البته آنجا هم مردانی هستند که شبها تا دیر وقت کار میکنند ولی الگوی رایج اینگونه نیست؛ شروع کار از ساعت ۹-۸ صبح است و پایان کار حداکثر تا ۱۷:۳۰ عصر، طوری که بیشتر مردم ساعت ۱۸ خانه هستند و شام میخورند. به همین دلیل پدرها وقت کافی دارند که با بچهها بگذرانند.
بچهها هم معمولا ساعت ۹ و حداکثر تا ۱۰ میخوابند. در ایران عملا زندگی مشترک مردم و در کنار هم بودن اعضای خانواده بین ساعتهای ۹ تا ۱۲ شب است به اضافه تعطیلات، بنابراین بهتر است واقعبین باشیم و در کسانی که مجبورند به علت تامین معیشت و شرایط اقتصادی اینگونه زندگی کنند، احساس گناه ایجاد نکنیم.
مهم نیست پدر چند ساعت کنار فرزندانش باشد، کیفیت همان ۳۰ دقیقهای که ممکن است با آنها بگذراند، اهمیت دارد یعنی کیفیت این رابطه بسیار مهمتر از کمیت آن است. مفهومی وجود دارد به عنوان «والد کافی» که با پدر یا مادر «ایدهآل» خیلی تفاوت دارد. پدر و مادر ایدهآل فکر میکنند همیشه باید حضور داشته باشند و ساعتهای زیادی را به کودکانشان اختصاص دهند اما عملا چنین چیزی خیلی وقتها امکانپذیر نیست و خیلی مطالعهها نشان داده است چنین رابطهای حتی نتیجه عکس هم دارد و فرزندان والدین شاغل مراقبت بیشتری از پدر و مادرشان میگیرند تا مثلا فرزندان مادران خانهدار.
چون پدرها و مادرهای شاغل که ساعتهای زیادی کار میکنند، آنقدر بابت حضور نداشتنشان کنار فرزندشان احساس گناه میکنند که در ساعتهایی که هستند، با کیفیت بالاتری به بچه هایشان خدمات میدهند و به آنها توجه نمیکنند. «والد کافی» کسی است که اگر مثلا یک ساعت در روز وقت دارد با فرزندش بگذراند، آن یک ساعت را بهطورمطلق در اختیار او است.
بیشتر بخوانید:
صمیمیت پدر و فرزند چقدر باید باشد؟
اینکه این در اختیار گذاشتن وقت چگونه باشد، به سن بچه بستگی دارد؛ مثلا در مورد کودکی در سنین پیشدبستانی باید این زمان صرف بازی شود، بازیای که خود کودک طراحی و انتخاب کرده نه پدر و بهتر است در این سنین اجازه دهیم همیشه بچه ببرد. از طریق بازی پدرها میتوانند حسهای بچهها را بشناسند و بازی و نقاشی از بهترین راههایی است که میتوان با آنها فهمید در مغز بچهها چه میگذرد و شادیها و غمها و آرزوهایشان را شناخت. مشارکت غیرفعال در بازی فایدهای ندارد؛ پدر باید خیلی با انرژی در بازی کودک شرکت کند و مرتب پیشنهاد جدید بدهد، انگار همسن و سال فرزندش است.
طبیعی است در همین مدت کوتاه، باید بخشی از زمان به بازی و بخشی از آن به پرورش استعدادهای بچه بگذرد. در سنین بالاتر، باید مهارتهای حرکتی و آموزشی را در برنامه گنجاند. در این مدت اختصاصیافته، اینکه تلفنهمراه پدر، تلویزیون، رادیو و… خاموش باشد، بسیار مهم است و پدر باید دربست در اختیار بچه باشد.
دکتر سامرند سلیمی، روانپزشک