بچهها برای رشد به همانندسازی به والدین خود نیاز دارند، مثلا یک پسر هم جنبههای مادینگی مادرش را همانندسازی میکند و هم مردانگی پدرش را چون در جامعه امروز براساس تعریفها، مرد طبیعی، مردی است که خصوصیات زنانه و مردانه را با هم داشته باشد و زن طبیعی، زنی است که خصوصیات زنانه و مردانه را با هم داشته باشد چون زنها آمدهاند و در کنار مردان در جامعه کار میکنند و اگر مردانگی را بلد نباشند، دوام نمیآورند.
بنابراین هم پسرها و دخترها نیاز دارند ساعتهایی از روز را حتی ساعتهایی از هفته را فقط با پدر بگذرانند و این بهخصوص برای پسرها بسیار ضرورت دارد.
هر پدر و پسری لازم است در طول هفته یک نصف روز را به عنوان «گشت مردانه» داشته باشند. روزی که نه خواهر و نه مادر در کنارشان نباشد و این روز را هر جای مردانهای که دلشان میخواهد، بروند. میتوانند بروند یک میدان شلوغشهر که اتفاقا رستورانهای لوکس و خیلی شیکی ندارد و ساندویچی معمولی بخورند، میتوانند بروند تعمیرگاه، بروند کارواش یا ورزشگاه یا حتی خوب است پدر، پسرش را با خودش ببرد محلکارش تا بداند او کجا کار میکند.
ولی با وجود همه این صمیمیت و نزدیکی، باید یک اصل مهم در نظر گرفته شود؛ هرگز پدر و فرزند هم جایگاه نیستند و بچه هرگز نباید تصور کند جایگاهش از پدرش بالاتر یا حتی با او هم جایگاه است. او باید بفهمد از نظر سلسله مراتب، همیشه پایینتر از پدرش است هر چقدر که با هم دوست باشند، باید مرزها رعایت شود.
یعنی وقتی پدر و پسر تا ۴ صبح بنشینند فوتبال یا فیلم تماشا کنند در حالی که مادر خواب است، این دیگر صمیمیت نیست و شکستن مرزهاست و بعد گرفتاری ایجاد میکند.
دکتر سامرند سلیمی، روانپزشک