همین که بخندد، راه رفتن یاد بگیرد، حرفهای نصفه و نیمه بزند، دندانهای مدل یکی بود و یکی نبودش را نشان بدهد یا حتی دسته گل به آب بدهد کافی است تا یک دنیا هیجان بریزد وسط روزمرگیها و زندگی زیر و رو شود. چه فرقی میکند از کجا آمده باشد… اما آیا فرقی نمی کند یا می کند؟
کدام کودک؟ کدام پدر و مادر؟
اگر قانونش را بخواهید فرزندخواندگی یعنی اعطای سرپرستی کودکان بدون سرپرست شناختهشده تحت سرپرستی سازمان بهزیستی به خانوادههای متقاضی که واجد شرایط قانون جاری حمایت از کودکان بیسرپرست باشند. اما به زبان ساده یعنی یک زوج جوان که توانایی بچهدار شدن ندارند یک کودک بیسرپرست را به فرزندی بپذیرند.
طبق قانون سازمان بهزیستی، کودکانی به فرزندی سپرده میشوند که والدین یا جد پدری آنها، شناخته شده نباشد، یعنی بچههایی نباشند که به هر دلیلی به طور موقت در پرورشگاه زندگی میکنند و قرار است به خانوادهشان بازگردانده شوند. از طرف دیگر این کودکان باید تحت سرپرستی سازمان بهزیستی قرار گرفته باشند، به عبارتی قبل از سپردن کودکان به پدر و مادر جدید باید از طریق مراجع قضایی سرپرستی آنها به سازمان بهزیستی سپرده شده باشد.
هر استان با کمیته خودش
کارهای مربوط به فرزندخواندگی در هر استان، در همان استان انجام میشود یعنی کمیتههایی به نام کمیته ستادی استان و کمیته شبه خانواده استان بررسیهای لازم را انجام میدهند. اعضای کمیته هم عبارتند از: مدیرکل بهزیستی استان، معاون امور اجتماعی بهزیستی، کارشناس شبه خانواده استان، کارشناس فرزندخواندگی، مددکار و کارشناس حقوقی استان. کودکانی را میتوان به عنوان فرزند خوانده انتخاب کرد که تمامی تلاشها و کوششهای حرفهای برای شناسایی والدینشان بینتیجه مانده باشد و مسئولان بهزیستی امیدی به بازگشت کودک به خانواده خودش نداشته باشند.
کمی رفاه،کمی سلامت
معمولا هر زوجی که قصد بچهدار شدن دارند اول فکر آیندهاش را میکنند و چرتکه میاندازند که مطمئن شوند از پس هزینههای آن برمیآیند و خلاصه بیگدار به آب نمیزنند.
بهزیستی هم اگر بخواهد یکی از بچههایش را به زوجی بسپارد باید مطمئن شود که آنها تمکن مالی دارند. باغ، ویلا و خانه دوبلکس لازم نیست ولی زوج جوان باید بتوانند حداقلهای یک زندگی آرام را برای کودکی که به فرزندی میپذیرند، فراهم کنند.
سلامت هم شرط دیگر ماجراست. نه اینکه لازم باشد زن و مرد به اندازه شرکت در آزمون خلبانی سالم باشند و مثلا حتی یک دندان پوسیده هم در دهانشان نباشد ولی نباید به هیچ بیماری به اصطلاح صعبالعلاجی مبتلا باشند. اعتیاد به مواد مخدر یا سایر اعتیادهای مضر هم طبیعی است که در کل این توافق را به هم میزند.
پدر و مادر شدن قانون دارد
ممکن است سازمان بهزیستی بچهها را از سر راه آورده باشد ولی به این راحتیها آنها را به هر خانوادهای نمیسپارند و راستش را بخواهید حتی کمی سخت میگیرند. حسابی مته به خشخاش میگذارند و همه جوانب کار را بررسی میکنند تا با خیال راحت کودکی را به خانواده جدید بسپارند. البته قوانین ثابتی هم وجود دارد که استثنا سرش نمیشود. مثلا زن و شوهر داوطلب سرپرستی، باید ایرانی و مقیم ایران باشند. شرط دوم این است که حداقل ۵ سال تمام از تاریخ ازدواج آنها گذشته باشد و از این ازدواج صاحب فرزند نشده باشند. طبیعی است که به زوجهای خیلی کمسنوسال بچه تعلق نمیگیرد و سن یکی از آنها باید حداقل ۳۰ سال باشد.
معمولا سراغ هر کاری که بروید یکی از شرایط تغییرناپذیر آن صلاحیت اخلاقی و نداشتن سوءسابقه است. حالا فکرش را بکنید که بخواهید نقش پدر و مادر کودک تنها و بیسرپرستی را به عهده بگیرید. حداقلش این است که نباید هیچ نوع سوءسابقه و محکومیت جزائی به دلیل ارتکاب جرایم عمدی داشته باشید و البته صلاحیت اخلاقی هم باید به آن اضافه شود.
این مراحل را باید طی کنید
یکی از مراحل اصلی کار، مشاوره قبل از فرزندپذیری است؛ یعنی قبل از تشکیل کمیته فرزندخواندگی زن و شوهر باید در این جلسات مشاوره شرکت کنند و نتیجه آن در پرونده درج شود. بعد از آن پروند به کمیته فرزندخواندگی میرود و چنانکه تصمیم کمیته مثبت باشد در فهرست نوبت قرار میگیرند. زوجی که در فهرست قرار گرفتهاست با فرارسیدن نوبتشان برای انتخاب فرزند به شیرخوارگاه معرفی میشوند. پس از انتخاب فرزند، والدین متقاضی توسط سازمان بهزیستی به دادگاه معرفی میشوند تا قرار دور آزمایشی یا همان حکم سرپرستی موقت صادر شود. بعد از صدور حکم سرپرستی، کودک انتخابی طی صورتجلسهای به والدین تحویل داده میشود و طی دوره آزمایشی ۶ ماهه، حداقل ۳ بازدید از طرف مددکاران اجتماعی از خانواده فرزندپذیر انجام میشود تا مسئولان بهزیستی خیالشان راحت شود که زوج متقاضی شرایط لازم برای نگهداری را دارند یا خیر.
درصورت تایید وضعیت مراقبت از فرزند و توانایی خانواده، گزارش نهایی تهیه میشود و سرپرستی به دادگاه مربوطه میرود تا حکم قطعی صادر شود. بعد از گذراندن دوره ۶ ماهه آزمایشی و صدور حکم قطعی، سرانجام لحظه موعود فرا میرسد و والدین قانونی میتوانند با مشخصات خودشان برای کودک شناسنامه بگیرند.
یک نکته هم درباره تامین آتیه فرزند وجود دارد. با توجه به اینکه از نظر قانونی فرزندخوانده از پدر و مادر قانونی خود حتی با وجود داشتن شناسنامه ارث نمیبرد، باید صلح یکسوم اموال والدین به فرزندخوانده از طریق دفترخانههای رسمی یا مراجع قضایی انجام شود. افتتاح حساب پسانداز، بیمه آتیه یا روشهای قانونی اطمینانبخش دیگر نیز میتوانند از راهکارهایی باشند که به موازات صلح اموال انجام میشود. این را هم به یاد داشته باشید که حکم سرپرستی ابدی و ازلی نیست و اگر سازمان بهزیستی تشخیص دهد کودک در زندگی جدید آسیبی میبیند و عدم شایستگی والدین به هر دلیلی اثبات شود یا والدین حقیقی کودک مراجعه کنند، حکم سرپرستی با هماهنگی دادگاه قابل فسخ است.
همه مدارک لازم
یادتان باشد متقاضیان فرزندخواندگی باید تقاضای رسمی خود را به سازمان بهزیستی اعلام کنند و این تقاضا حتما باید به امضای هر دو نفر رسیده باشد. نشانی و شماره تلفن محل سکونتشان هم باید در این تقاضانامه قید شود. بعد از آن باید همه مدارک فهرست زیر را آماده کنند:
- تصویر شناسنامه زن و مرد صفحه اول و دوم.
- تصویر سند ازدواج
- گواهی ناتوانی در بچهدار شدن که باید از پزشک متخصص زنان و زایمان گرفته شود.
- گواهی پزشکی قانونی در مورد عقیم بودن زوجین یا یکی از آنها.
- حکم سرپرستی آزمایشی که باید از مراجع قضایی و با توجه به شرایطی که قبلا گفته شد، گرفته شود.
- برگ عدم سوءپیشینه کیفری زن و شوهر.
- گواهی سلامت جسم و روان از پزشکی قانونی برای هر دو نفر
- گواهی تمکن مالی که میتواند فیش حقوقی، فتوکپی سند ماشین، منزل مسکونی یا هر ملک دیگری باشد.
- گواهی سلامت از پزشک که مبتلا نبودن زن و شوهر به بیماریهای صعبالعلاج را تایید کند.
- گواهی عدم اعتیاد.