رودررویی با ریاکاری و تظاهر آدمها، در منظر روانشناسی و جامعهشناسی در دو وجه مورد بررسی قرار میگیرد؛ وجه اول این است ما شناخت نادرستی از آدمها داریم، آنها را خوب نمیشناسیم و در برخورد با آنها دقت نمیکنیم. همین شناخت ناکافی و اشتباه باعث میشود تا همیشه آنها را در یک موقعیت خاص در ذهنمان ببینیم و وقتی تصویر دیگر از خود تصویری برخلاف آنچه که در ذهن ماست نشان میدهند ناراحت میشویم و قضاوت میکنیم.
واقعیت این است ما تا زمانی که اطلاعات دقیق از آدمها، شخصیتشان و رفتارهایشان نداشته باشیم، نمیتوانیم درباره آن قضاوت بکنیم و هر آنچه که با شناخت ما درباره آدمها متفاوت است را به ضعفهای شخصیتی مثل ریاکاری و تظاهر نسبت میدهیم. در وجه دوم؛ همه آدمها یک شخصیت ایدهآل در ذهن دارند.
شخصیتی که دوست دارند شبیه آن باشند و همه رفتارها و برنامههای زندگیشان را با آن تطابق میدهند. در علم روانشناسی این شخصیت ایدهآل ذهنی، اصلا اتفاق ناخوشایندی نیست و اتفاق مثبتی هم محسوب میشود، چون این علاقه و اشتیاق باعث میشود تا خرد به سمت جلو حرکت کند و خودش را به آنچه که دوست دارد نزدیک کند.
همه ما یک من واقعی داریم که واقعیت امروزمان است و از سلیقه، علاقه، شغل و همهچیز ما را تشکیل میدهد اما «من» ایدهآلی هم هست که همیشه در ذهنمان آن را میپرورانیم و تلاش میکنیم تا به آن برسیم. براساس همینهاست که گاهی از منظر آدمهای بیرونی رفتارها، عکسالعملها و… ما عجیب و متفاوت به نظر میرسد.
در علم روانشناسی براساس همین دو وجه، ریاکاری و تظاهر، مفهومی ندارد و در اصل این مقوله شناخت است که باید در هر انسانی، چه نسبت به خودش و چه نسبت به دیگران، بیشتر و بیشتر شود. همه انسانها باید تلاش کنند تا فاصله بین «من» واقعی و «من» ایدهآل خود را کمتر و کمتر کنند.
هر چه این فاصله کمتر باشد، رفتارهای ما با درونیاتمان همسو میشود. اما اگر فاصله بیشتر شود و این «من» واقعی با «من» ایدهآل، از هم فاصله بگیرند اضطراب بیشتر میشود و پنهانکاریها شکل میگیرند. در واقعیت ما نمیتوانیم درباره انسانها قضاوت کنیم، ما فقط میتوانیم به آنچه که هستیم و آنچه که دوست داریم بیندیشیم و برای رسیدن این دو نقطه به یکدیگر تلاش کنیم. حواسمان باشد که قضاوت صحیح نیست و یادمان نرود که فقط و فقط انسانهایی که اختلال شخصیت دارند، ضداجتماعی یا جامعهستیز هستند، دست به نیرنگ و ریا میزنند.
دکتر حسین ابراهیم مقدم