برنامه ریزی
وقتی واژه «برنامه ریزی» را میشنوی، شاید این تصور برایت تداعی شود که باید کار خاصی انجام دهی و تکنیک خاصی داشته باشی و پیروی از انجام آن مشکل خواهد بود، در صورتی که تمام کارهای کوچکی که در طول روز انجام میدهیم، به نوعی برنامه ریزی هستند.
به کانال تلگرامی “راه کلینیک” بپیوندید
درحقیقت برنامهریزی، فرایندی برای رسیدن به اهدافی است که با توجه به فعالیتها میتواند بلندمدت، میانمدت یا کوتاهمدت باشد. برنامه ریزی، مهمترین و کلیدی ترین سند برای رشد مدیرانی است که در جستجوی حمایتهای بیرونی هستند. برنامه ریزی نقشی مهم در کمک به جلوگیری از اشتباهها یا تشخیص فرصتهای پنهان بازی میکند و تا حدودی قابل تصور، در پیشبینی و ساختن آینده کمک کننده و پلی است بین آنجایی که هستیم و جایی که میخواهیم برویم. برخی توصیهها میتواند به شما در داشتن برنامه ریزی بهتر کمک کند:
واقع بینانه بنگرید
بسیاری از افرادی که در مقاطع مختلف زندگی دچار شکست یا اشتباهی میشوند، عوامل خارجی را در شکلگیری آن موثر میدانند درحالی که واقعیت چیز دیگری است. تا چه زمانی میتوان عوامل خارجی چون جامعه، والدین، اطرافیان، دوستان و… را در شکستها یا ناکامیها مقصر دانست؟ اگر کمی منطقی فکر کنیم و بازخوردی از کارها داشته باشیم، قطعا متوجه خواهیم شد در کجای مسیر خودمان مقصر بودهایم، چه زمانی جسارت به خرج ندادهایم یا آنطور که باید و شاید برای انجام کاری اراده نکردهایم که در نهایت باعث از دست دادن مجالها شده است.
برای رسیدن به این هدف، باید حسابمان را با خود مشخص کنیم (با خودمان روراست باشیم) و ببینیم آیا تا به حال توانستهایم انسان موفقی باشیم؟ بعد اصلاح مسیر را انجام دهیم؛ یعنی اگر دچار ضعف هستیم، آن را بپذیریم و درصدد اصلاح خود بربیاییم و از انسانهایی که الگوی مناسبی برای جامعه و اطرافیان هستند یا از یک مشاور متخصص برای ادامه راه بهره بگیریم.
اگر ۳۰ یا ۴۰ سال است که با پیروی از برنامه قبلی به اینجا رسیدهاید، قطعا ۱۰۰ سال آینده نیز در همین نقطه خواهید بود. پس اگر هدفتان والاتر است، باید راه دیگری را پیش بگیرید و برنامهریزی خاصی برای زندگیتان داشته باشید و از ابزارهای دیگری برای رسیدن به هدف کمک بگیرید. امروزه مهارتهای زندگی، از فنون، تکنیکها و مبانیای هستند که هر انسانی باید آنها را یاد بگیرد تا بداند چگونه زندگی کند.
با مهارتها به برنامه ریزی موفق دست یابید
بیشتر ما در مورد اینکه چگونه کار کنیم و انسان، مدیر، مهندس، معلم یا پزشک موفقی باشیم، پرورش یافتهایم ولی کسی به ما یاد نداده است چگونه همسر، ولی یا فرزند موفقی برای والدین یا حتی همسایه و شهروند خوبی باشیم. این کار مستلزم این است که مهارتهای زندگی اجتماعی و خانوادگی را یاد بگیریم.
برای دستیابی به مهارتهای زندگی، فرد باید چگونگی برقراری ارتباط و فکر کردن را بیاموزد. حتی باید یاد بگیرد در طول زندگی با چه کسانی در تماس باشد تا فکرش در جهت درست و به سمت تعالی حرکت کند.
شاید این سوال پیش بیاید که برنامهریزی چه ارتباطی به این مساله دارد؟ باید گفت ذهن انسان در محیط شکل میگیرد. همکلاسی، همسفر، همسایه، دوست و همه کسانی که با ما به نوعی همگونی ایجاد میکنند، در برنامهریزی و دستیابی ما به اهدافمان تاثیرگذارند و گاهی نقش کاتالیزور را ایفا میکنند؛ درحقیقت آنها حرکت ما را در رسیدن به اهداف متعالی تسریع میکنند.
پس نباید فراموش کرد همه عوامل چه در حاشیه و چه در متن زندگی، در رسیدن به اهداف و داشتن برنامهریزی صحیح موثرند. از این رو باید چشمها را خوب باز کرد و دید چرا گاهی حوصله برنامهریزی نداریم یا دچار اشتباه میشویم. بیشتر افرادی که حوصلهای برای برنامه ریزی ندارند، عوامل موثر در آن را که اغلب در حاشیه هستند، بیتاثیر میدانند، درحالی که چنین نیست.
فردی که بدون برنامه پیش میرود، خود را قربانی هر حادثه و اتفاقی میکند و اجازه میدهد هر کسی برای او برنامهریزی کند. وقتی کسی برنامهریزیای برای زندگی خود نداشته باشد، به جایی نخواهد رسید و در مسیر زندگی هر کس او را به مسیری هدایت خواهد کرد که در نهایت باعث گمراهیاش خواهد شد.
در حال حاضر بسیاری از افراد تحصیلکرده و سرمایه دار جامعه هم سردرگم هستند و زمانی که جویای حالشان میشوی، این پاسخها را از آنها میشنوی: «نمیدانم» یا «به هم ریختهام.» وقتی به زندگی و افکار آنها نزدیک میشوی، میبینی اصول مدیریتشان مغایر با «بسیج منابع» است. بسیج منابع، یعنی گردآوری و نزدیک کردن و به کارگیری منابع انسانی (شامل اعضای خانواده، دوست، همکلاسی، استاد و همسایه …)، سرمایه مالی، ابزارها و امکانات، فرصتها و توانمندیها که همگی باعث میشوند بتوانیم وزنه تصمیمان را در ترازوی برنامهریزی سنگین کنیم.
گاهی افراد شبیه پر هستند و با هر ورزش به سمتی سوق پیدا میکنند درحالی که در مقابل آنها افرادی هم همچون سنگ مقاومند. اینها افرادی هستند که یاد گرفتهاند با به کارگیری بسیج منابع، استفاده از اهرم فکری اعضای خانواده، دوستان و… وزنه تصمیمشان را در ترازوی برنامه ریزی سنگین کنند.
دکتر علی شاه حسینی مدرس دانشگاه