اختلالات خلقی( اختلالات عاطفی)

0
1310

عوامل ایجاد اختلالات خلقی

اختلالات خلقی (قبلا اختلال‌های عاطفی گفته می‌شدند) شامل گروه بزرگی از اختلالات هستند که در آن‌ها،‌ خلق مرضی و ناهنجاری‌های مرتبط با آن، قسمت اصلی تظاهرات بالینی را تشکیل می‌دهند. دارای انواع مختلف و علل متفاوت با سیر بیماری های مختلف می باشد

خلق بر طبق تعریف عبارتست از احساس هیجانی نافذی که درک و نگرش فرد نسبت به خود، دیگران، و در کل نسبت به محیط را عمیقاً تحت تأثیر قرار می‌دهد. اختلالات خلقی شایع بوده، بالقوه کشنده هستند، و بسیار درمان‌پذیر می‌باشند؛ در این اختلالات بیماران دچار حالات غیرطبیعی از خلق بالا یا افسرده می‌شوند. ناهنجاری‌های خلق با نشانه‌ها و علائم متعددی همراهند که تقریباً تمام جنبه‌های عملکرد فرد را تحت تأثیر قرار می‌دهند. بروز اختلال افسردگی اساسی شایع بوده و میزان شیوع آن در طول عمر، ۵ تا ۱۲٪ برای مردان و ۱۰ تا ۲۵٪ برای زنان است. اختلال دوقطبی I شیوع کمتری نسبت به اختلال افسردگی اساسی دارد و میزان بروز آن در طول عمر مشابه اسکیزوفرنی و حدود ۱٪ است .

جنس. افسردگی اساسی در زنان شایع‌تر است، اختلال دوقطبی نوع I در هر دو جنس مساوی است. حملات شیدایی در زنان شایع‌تر است و حملات افسردگی در مردان از شیوع بیشتری برخوردار است.
سن. شروع اختلال دوقطبی نوع I معمولاً حول و حوش ۳۰ سالگی است اما در کودکان نیز نظیر بالغین رخ می‌دهد. افسردگی اساسی در تمام گروه‌های سنی از جمله کودکان رخ می‌دهد.

اجتماعی – فرهنگی. اختلال‌های افسردگی در میان افراد مجرد و مطلقه در مقایسه با متأهلان شایع‌تر است. این اختلال‌ها هیچ ارتباطی با وضعیت اجتماعی – اقتصادی ندارند. هیچ اختلافی میان گروه‌های نژادی یا مذهبی دیده نمی‌شود. انواع اختلالات خلقی عبارتند از اختلالات افسردگی اساسی، اختلالات دوقطبی (I و II)، اختلال افسرده خویی (دیس تایمی)، اختلال خلق ادواری،‌اختلالات خلق ناشی از بیماری‌های طبی عمومی،‌اختلالات خلق ناشی از مصرف مواد و دستجات عمومی شامل اختلالات افسردگی و دوقطبی که غیراختصاصی هستند.

۱- عوامل زیست‌شناختی

عوامل بیوشیمیایی خون و هورمون‌ها

خواب

ناهنجاری‌های خواب در افسردگی عبارتند از تأخیر در شروع خواب،‌کوتاه شدن زمان نهفتگی حرکات سریع چشم (REM) (فاصله زمانی به خواب رفتن تا اولین دوره REM)،. دفعات متعدد پریدن از خواب و کاهش طول مدت خواب در شیدایی شایع است. طبق مشاهدات به عمل آمده،‌محرومیت از خواب دارای اثرات ضدافسردگی است.

 

ژنتیک.
هم اختلالات دوقطبی و هم اختلالات افسردگی به شکل خانوادگی تظاهر می‌کنند، ولی شواهد مبنی بر قابلیت توارث در اختلال دوقطبی بیشتر به چشم می‌خورند. بین اختلالات خلقی،به ویژه اختلال دوقطبی I، و نشانگرهای ژنتیکی، وابستگی‌هایی بر روی کروموزوم‌های ۵،‌۱۱ و X گزارش شده است..
هستند.

۲- عوامل روانی – اجتماعی

۱. عوامل روانکاوانه

براساس نظر فروید، دوسوگرایی نسبت به شئ محبوب (یا شخص محبوب) که در ذهن خود درونی شده باشد، ممکن است چنانچه شئ از دست برود یا بیمار تصور کند از دست رفته است،‌منجر به یک شکل مرضی از داغدیدگی (سوگ) شود. این سوگ به شکل افسردگی شدید همراه با احساس گناه، بی‌ارزشی، و افکار خودکشی درمی‌آید. فقدان نمادین یا واقعی شئ محبوب به صورت “طرد” تلقی می‌شود. شیدایی و سرخوشی به منزله‌ی مکانیسم دفاعی در برابر افسردگی زمینه‌ای محسوب می‌شوند. فراخود سخت و انعطاف‌پذیر، فرد را تنبیه کرده و موجب احساس گناه درباره‌ی تکانه‌های جنسی یا پرخاشگرانه می‌شود.
۲. عوامل روانپویشی. در افسردگی، درون‌فکنی دیدگاه دوسوگرایانه نسبت به شئ از دست رفته منجر به احساس درونی تعارض،‌گناه، خشم، درد و تنفر می‌شود؛ هنگامی که احساس‌های دوسوگرایانه نسبت به شئ درون‌فکنی شده، معطوف به خود یا self می‌شوند، داغدیدگی یا سوگ مرضی تبدیل به افسردگی می‌شود. در شیدایی، احساس‌های بی‌کفایتی و بی‌ارزشی از طریق انکار، وانمودسازی، و برون‌فکنی تبدیل به هذیان‌های بزرگ‌پنداری می‌شوند.

۳. عوامل شناختی. عبارتست از:

(۱) تصویر منفی از خود («همه چیز بد است چون من بد هستم»)؛ (۲) تفسیر منفی تجارب («همه چیزها همیشه بد بوده‌اند»)؛‌(۳) دید منفی نسبت به آینده (انتظار شکست).

۴. درماندگی آموخته‌شده

درماندگی آموخته شده نظریه‌ای است که علت افسردگی را ناتوانی شخص در کنترل وقایع می‌داند. این نظریه از مشاهده رفتار حیوانات آزمایشگاهی بدست آمده است که به آن‌ها شوک‌های تصادفی و غیرمنتظره‌ای وارد می‌شود و آن‌ها قادر به گریز از این شوک‌ها نیستند.

۵. وقایع استرس‌ زایی زندگی

غالباً قبل از اولین دوره اختلالات خلقی رخ می‌دهند. این وقایع ممکن است تغییرات نورونی دائمی ایجاد کنند که شخص را مستعد دوره‌های بعدی اختلال خلق نمایند. از دست‌دادن یکی از والدین قبل از ۱۱ سالگی یکی از وقایع زندگی است که بیش از همه با بروز افسردگی همراه است.

سیراختلالات خلقی

پنجاه درصد بیماران مبتلا به افسردگی در نهایت اقدام به خودکشی می‌نمایند. یک دوره افسردگی درمان نشده به‌طور متوسط حدود ۱۰ ماه طول می‌کشد. حداقل ۷۵٪ بیماران مبتلا، دوره دومی از افسردگی را نیز تجربه می‌کنند که معمولاً طی مدت ۶ ماه پس از دوره اول رخ می‌دهد. در طول عمر این بیماران به‌طور متوسط ۵ دوره افسردگی رخ می‌دهد. پیش‌آگهی این اختلال عموماً خوب است: ۵۰٪ بیماران بهبود پیدا می‌کنند، ۳۰٪ بهبود نسبی می‌یابند،‌ و ۲۰٪ آن‌ها نیز دچار یک سیر مزمن می‌شوند. حدود ۳۰-۲۰٪ بیماران مبتلا به افسرده‌خویی دچار اختلالاتی می‌شوند که به ترتیب کاهش شیوع عبارتند از اختلال افسردگی اساس (که افسردگی دوگانه (مضاعف) نیز خوانده می‌شود)، اختلال دوقطبی II،‌یا اختلال دوقطبی I. در حدود یک سوم بیماران مبتلا به اختلال خلق ادواری نیز دچار یک اختلال خلقی اساسی می‌شوند که معمولاً‌اختلال دوقطبی II است. دوره‌های شیدایی در ۴۵٪ موارد عود می‌کنند.

 

دوره‌های شیدایی درمان نشده ۶-۳ ماه طول کشیده و میزان عود آن‌ها زیاد است (به‌طور متوسط ۱۰ بار عود می‌کنند). حدود ۸۰ تا ۹۰٪ بیماران شیدا در نهایت دچار یک دوره افسردگی کامل خواهند شد. پیش‌آگهی این حالت چندان مطلوب نیست: ۱۵٪ موارد بهبود می‌یابند، ۵۰ تا ۶۰٪ موارد بهبودی نسبی پیدا می‌کنند (عودهای مکرری رخ می‌دهند ولی در فاصله میان دوره‌های بیماری، عملکرد بیمار خوب است)،‌و در یک سوم بیماران شواهدی از علائم مزمن و تباهی اجتماعی مشاهده می‌گردد.

این مطلب را به اشتراک بگذارید:

افزودن دیدگاه