رقابت بین خواهر و برادر همیشه وجود داشته و از این به بعد هم خواهد داشت. این احساس به صورت طبیعی در وجود هر بچهای نهفته است، اما، نباید باعث شود که زندگی والدین مختل شود. پدرومادر نباید برای تحمل این حس بیش از حد از خود مایه بگذارند.
بعضی از بچهها حتی تحمل نمیکنند که نزدیک هم بنشینند، کافی است که یکی با انگشتش بازوی دیگری را لمس کند تا آن دیگری منفجر شود و داد و بیدادش به هوا رود! انگار که برای بچه، نزدیک شدن یا ورود به دنیای خواهر و یا برادر و حتی شنیدن صدای نفس کشیدنش غیرقابل تحمل است!
پدرومادر نمیتوانند بفهمند که چرا چنین تنشی ایجاد میشود و طبیعی است که از این امر احساس خستگی کنند. «وقتی با هم هستن مثل سگ و گربه به هم میپرن! وقتی یکیشون نیست، اون یکی میگه خواهرمو میخوام!»
«وقتی مامانم با بابا دعواش میشه میاد دادشو سر من میزنه! منم عصبانی میشم، نمیتونم که برم سراغ مامان یا بابا، واسه همین میرم با خواهر کوچیکه دعوا میکنم! اونم که چارهای نداره تحمل میکنه. دادوبیدادم هوا میره و واسه همین مامان و بابا سروکلهشون پیدا میشه و منو دعوا میکنن!»
«خواهر کوچکم سربه سرم میذاره. منم عصبانی میشم، بعد مامان میاد سراغم و سرم داد میزنه!»
بچهها به خوبی میتوانند واکنشهای زنجیرهای درون خانواده را بیان کنند و نشان دهند که چگونه دعواها و درگیریهایی که مستقیم صورت نمیگیرد جابهجا میشود.
خواهر و برادری یعنی
میتوان از برخورد مستقیم با والدین پرهیز کرد (بچه خشم خود را با آزار برادر یا خواهر تخلیه میکند، چون این کار برایش چندان ترسناک نیست).
والدین میتوانند دلخوریهایشان را سر بچهها خالی کنند و ناراحتی ناشی از درگیری با همسر را از طریق دعوای بچهها ابراز کنند (نمیخواهند مستقیم با همسر درگیر شوند).
خواهر و برادر میتوانند همبستگی خود را نشان دهند و مقابل پدرومادر بایستند. بعضی وقتها هم یکی از بچهها با پدر یا مادر علیه خواهر یا برادرش همدست میشود.
بعضی وقتها خانواده از پیامدهای تلخ رقابت بین خواهر و برادر آسیب میبیند. حسادت حسی است که همه داریم و چه کوچک باشیم و چه بزرگ، درهرحال در روابطمان با دیگران آن را تجربه میکنیم.
پدری در مورد پسرش میگفت: «حسادت رو بذاره کنار!» درست است که اگر حسادت نباشد همه احساس بهتری خواهند داشت و زندگی والدین هم بهتر خواهد بود. اما این دستور مستقیم یا ضمنی که والدین به بچه میدهند و از او میخواهند تا حسود نباشد برای بچه غیرقابل قبول است؛
چون حسادت در روابط هر خواهر و برادری رخنه میکند، به این دلیل که حسی است طبیعی و عادی و مثبت. بچه نیز، به کمک حسادت، بهخاطر حسادت و در برابر حسادت میتواند شخصیت خود را شکل دهد، رشد کند و از آنچه بوده است فراتر رود.
بچه با حسادت میتواند در این جنگل راهی برای خود بیابد و با غولهایی که سر راهش قرار میگیرند بجنگد (نفرت، میل به انتقام و خشونت). گاهی میتواند از طریق حسادت به مکانی امن دست یابد و برای مدتی در آنجا آرام بگیرد.
برای مدتی با خواهر و برادرش احساس امنیت یا همدستی کند، کمی نیرو بگیرد و دوباره به مقولهی دشوار نبرد با خواهر و برادر بپردازد. بچه میتواند از طریق حس حسادت، علیه آنچه در اعماق وجودش میجوشد بجنگد تا در نهایت جایگاه خود را بیابد و آرام بگیرد.
بچهها برای ابراز حسادت چند راه دارند. گاهی این کار را از طریق پرخاشگری و خشونتی بسیار شدید انجام میدهند، تا آنجا که والدین مجبور میشوند که هم از فرد حسود حمایت کنند و هم از کسی که مورد حسادت قرار گرفته است:
باید کسی را که مورد حسادت قرار گرفته است از آسیبهای شخص حسود در امان نگاه داشت.
محافظت از فرد حسود در برابر حس گناهکاری از طریق تعیین حدوحدود مشخص و غیرقابل بحث. بعد باید فهمید که چه چیزی تا این اندازه فرد حسود را میرنجاند که حاضر است تا دیگری را اذیت کند.
گاهی اوقات، فرد حسود به دیگری به دیدهی الگو مینگرد و عاشق اوست و دلش نمیخواهد تا نشان دهد که نسبت به او حسادت دارد. این رفتار که هیچکس به آن به چشم حسادت نگاه نمیکند و حتی نمیفهمد که این عشق در واقع همان حسادت است و میشنویم که پدرومادر میگویند: «عاشق برادر کوچکشه! همهاش بغلش میکنه و نازش میکنه.
بچه نمیخواهد رقابتش را نشان دهد، چون میترسد عشق والدینش را از دست بدهد. بنابراین، حسادتش را به عشقی افراطی بدل میکند.
گاهی نیز، فرد حسود رفتاری مادرانه با رقیبش دارد: به جای او جواب میدهد، کارهایش را میکند و با این کار چنان قدرتی پیدا میکند که اجازه نمیدهد تا برادر یا خواهرش بزرگ شود. در ضمن، از این طریق، برادر یا خواهر به فرد حسود وابسته میشود.
گاهی نیز بین خواهر و برادر پدیدهی ظروف مرتبطه دیده میشود: هر چهقدر یکی مهربانتر و بهتر باشد، آن دیگری خودش را بدتر و بدخلقتر نشان میدهد. فرد حسود وقتی میبیند که خواهر یا برادر خوشاخلاقش توجه مادر را جلب میکند و مدام به او آفرین میگویند، عاصی میشود و رفتاری بدتر از خود نشان میدهد.
والدین در برابر حسادت بین بچهها واکنشهای گوناگونی نشان میدهند که به تجربیات کودکی خودشان بستگی دارد. وقتی فردی تک فرزند بوده است نمیداند که در برابر دعواهای خواهر و برادرها که یک لحظه هم آرام نمیشود چه واکنشی از خود نشان دهد. بنابراین وحشت زده میشود، اما پدر و یا مادری که خودش خواهر یا برادر داشته است میداند که این دعواها طبیعی است؛ پس وحشت نمیکند و تصور نمیکند که دنیا روی سرش خراب شده است.
به جای اینکه به بچهای بگوییم: «حسود نباش! یا حسودی کار بدی است!» بهتر است بگوییم: «از حسادت نترس! سخت است، اما اینطوری است! مامان و بابا که فقط مال تو نیستند! مثل این میمونه که نتونی یه شیرینی گُنده رو با بقیه تقسیم کنی!»
در خانه هم میتوان یاد گرفت که زندگی اجتماعی و برقراری رابطه با دیگران چهکار دشواری است. اما وقتی بچهای نمیتواند با حسادتش کنار بیاید، وقتی حسادت تمام وجودش را فرا میگیرد، وقتی تنها راه ارتباط برقرار کردن با خواهر یا برادر دعوا راهانداختن است، وقتی رقیبش همیشه به نظرش فردی مشکوک میآید، وقتی نمیتواند به جز حسادت به چیز دیگری توجه کند، طبیعی است که هم خودش و هم پدرومادرش خیلی عذاب میکشند.
نقش والدین این است که گاهی اجازه دهند تا بچهها خودشان مشکل را بین خود حل کنند، اما بعضی وقتها نیز باید مداخله کرد، بیآنکه بین بچهها تبعیضی قایل شد و یا باعث شد تا بین آنها کینه و نفرت تشدید شود. پس والدین باید سعی کنند:
بپذیرند که بچهها با آنها تفاوت دارند. باید سعی کنند عادل باشند و خود را مجبور کنند تا بیشتر به سوی بچهای بروند که صحبت و کنار آمدن با او دشوارتر است.
-رفتارهای کلی نداشته باشند و همهی بچهها را به یک چوب نرانند. باید قبول کنند که هر بچهای فردیت و شخصیت خاص خود را دارد.
-بچهها را با هم مقایسه نکنند و نگویند که یکی از دیگری بهتر است.
-بچهها را در مقابل هم قرار ندهند (کوچکترها در برابر بزرگترها و دخترها در برابر پسرها).
-تنها ماندن با هر کدام از آنها، حتی لحظاتی در روز.
برای هرکدام از آنها فعالیتی متفاوت درنظر گرفتن، به عنوان نمونه، نیازی ندارد تا همهی بچهها به مدرسهی فوتبال و یا کلاس زبان بروند.
بعضی از بچهها حسادت میکنند چون میبینند آن دیگری نزد من میآید و آنها اجازه ندارند ببیایند. یکی دیگر از چیزهایی که باعث حسادت میشود مسیری است که به تنهایی با مامان و یا بابا طی میکنند، یعنی زمانی را که باید مال آنها هم باشد.
دکتر مهدی قاسمی
منبع: کانال گروه روانپزشکی ویان
بهترین وبسایتی که تاحالا دیدم.ازتون
متشکرم