آدمها بسیاری از تصمیماتشان را بر اساس “اولین برداشت” خود میگیرند. بسیاری از قضاوتها بر مبنای تاثیر “اولین برداشت” مخاطب شکل میگیرد.
پس برای شما به عنوان کارآفرین، مدیر، سخنران حرفهای و یا دانشجویی که قصد ارائهی نهایی تحقیقش را دارد بهترین روش برای شروع سخنرانی خود بهرهبردن از اثر “اولین برداشت” بر روی مخاطبانتان است.
سوالی که مطرح میشود این است که آیا “اولین برداشت” (از اشخاص، سخنرانیها، نوشتهها و …) ابزار پیشبینی خوبی است؟ آیا ما با تکیه بر دقیق بودن اولین برداشتهایمان بر مبنای آنها تصمیمگیری یا قضاوت میکنیم یا این تکیه صرفاً به دلیل تاثیرگذاری بیشتر آنها نسبت به برداشتهای بعدی است؟ آیا ما واقعاً به سرعت نسبت به اشخاص و گفتهها دیدی عمیق پیدا میکنیم یا بلافاصله از چیزی که دیده یا شنیدهایم نتیجهگیری میکنیم؟
مشخص شده است که برداشتهای اولیهی ما چندان دقیق نیست. دانشمندان تمایل ما به پریدن به مرحلهی قضاوت را خطای بنیادی برچسبزدن (Fundamental Attribution Error) مینامند.
به همین دلیل این موضوع را یک “خطا” به حساب میآورند چون چگونگی رفتار یک نفر در یک موقعیت خاص پیشبینیکنندهی دقیقی برای رفتار او در موقعیتی متفاوت نیست.
ما معمولاً نقشی که «زمینه» و «متن» هر اتفاق در کنترل رفتار آدمها دارند را دستکم میگیریم و به جای آن قضاوتمان را روی اطلاعات به شدت محدود خود (اکثراً بر اساس همان “برداشتهای اولیه”) بنا میکنیم.
با این وجود و با علم به این موضوع، هرگاه در جایگاه یک سخنران قرار گرفتیم میتوانیم از این موضوع بهرهی مثبت ببریم. وقتی برای یک سخنرانی یا ارائه به جایگاه مخصوص و مقابل دیدگان حضار میرویم، درست در همان لحظاتی که همهی چشمها به ما دوخته شدهاست، میتوانیم با استفاده از ابزارهای در دسترس خود، کنترل محیط و شرایط را بهدست بگیریم؛ ابزارهایی چون مهارتهای فیزیکی، صوتی و کلامی که هدفشان تسخیر اذهان شنوندگان است.