در حال حاضر در دورهای زندگی میکنیم که تحتتاثیر فرهنگ ماتریالیستی غربی، ارزش بیش از اندازهای به زیبایی داده میشود. نگاه روانشناسان، جامعهشناسان و تمام افرادی که نگاه عمیقتری به مفاهیم دارند، به ارزشدهی بیش از حد به زیبایی کاملا انتقادی است ولی واقعیت این است که زیبایی ظاهری تا حد زیادی اهمیت دارد زیرا ظاهر، اجتماعیترین بخش وجود ماست.
خیلی از ما وقتی کسی را برای اولینبار میبینیم، ابتدا متوجه ظاهرش میشویم بنابراین نمیتوانیم اهمیت ظاهر را نادیده بگیریم. چه بخواهیم و چه نخواهیم، در دنیای واقعی، زیبایی و زیبا به نظر رسیدن مهم است. زیبایی دو بخش دارد؛ زیبایی ظاهری براساس ملاکها و معیارهای زیباییشناختی و بخش مهمتر که خودانگاره و درک ما از زیبایی است. برای اینکه حس زیباییشناختی در کسی ایجاد شود، باید ترکیب این دو مجموعه با هم وجود داشته باشد.
آیا زیبایی معیاری دارد؟
زیبایی یک مجموعه یا یک کل است و بیشتر هارمونی اعضای چهره در کل باعث میشود فردی زیبا به نظر برسد نه زیبایی تکتک اعضای چهرهاش. افلاطون هم زیبایی را با اندازهها و نسبتهای اجزا که در رابطه هارمونیک کنار هم قرار میگیرند، تعریف میکند. توجه به قسمت آخر این تعریف، یعنی رابطه هارمونیک اجزا، بسیار مهم است.
نکته مهمتری که در مورد زیبایی وجود دارد، این است که در چهره افراد بسیار زیبا هم نقصهایی وجود دارد که خیلی وقتها جذابترشان میکند و آنها را از حالت بیروح یک مجسمه تراشیدهشده درمیآورد و چهره واقعیتر و انسانیتری به آنها میدهد. خیلی از افراد این نکته را نمیدانند و تصور میکنند اگر با جراحی پلاستیک نقصهای هر یک از اجزای چهرهشان را برطرف کنند، زیباتر به نظر میرسند در حالی که اینطور نیست و انسانها به دنبال زیبایی طبیعی هستند نه زیبایی مصنوعی.
چرا بعضی خودشان را زیبا نمیدانند؟
با توجه به اهمیت معیارهای شناخته شده در مورد زیبایی، درک و خودانگاره فرد هم در این زمینه اهمیت زیادی دارد. ممکن است فردی زیبا باشد در حالی که خودش را زیبا نداند و فردی براساس معیارهای زیباییشناسی، کمتر زیبا به نظر برسد ولی خودانگاره مثبتی داشته باشد که این خودانگاره از معیارهای زیبایی مهمتر است. خودانگاره و درک از خود با دو مولفه توضیح داده میشود؛ اول، اعتمادبهنفس، زیرا کسی که خود را زیبا نداند، اعتمادبهنفس کمتری دارد.
این کمبود اعتمادبهنفس گاهی ناشی از افسردگی است و با درمان افسردگی بهبود مییابد. مولفه دیگر، ناتوانایی در لذت بردن از چیزهای لذتبخش است. افرادی که کمتر از زیبایی خود لذت میبرند و شکایتشان این است که وقتی در آینه خود را نگاه میکنند برای خودشان جذاب نیستند، در توانایی لذتبردن مشکل دارند و معمولا این خصوصیت هم در افراد افسرده بیشتر دیده میشود.
چرا برخی افراد خود را زیباتر از آنچه هستند میدانند؟
این احساس ریشه در اختلال شخصیت خودشیفته دارد و چنین افرادی به صورت غیرطبیعی احساس اعتمادبهنفس بیش از حد دارند. در اینجا توجه به نکتهای ضروری است؛ پدر و مادرها باید اعتمادبهنفس را به کودکشان القا کنند تا نسبت به خود احساس خوبی داشته باشد ولی در عین حال که از جذابیتهای ظاهری فرزندشان تعریف میکنند، باید تاکید کنند بقیه هم زیبا هستند و او را متفاوت از دیگر همسن و سالهایش جلوه ندهند زیرا عاملی که باعث خودشیفتگی آنها در بزرگسالی میشود، ایجاد اعتمادبهنفس طبیعی در کودکان نیست بلکه متفاوت و متمایزکردنشان از دیگران باعث بروز چنین مشکلی در آینده میشود.
حد تعادل چیست؟
اگر بپذیریم قرار نیست مانند مجسمهای تراشیدهشده باشیم و ظاهر همه انسانها نقصها و زیباییهایی دارد و با وجود این نقصها باید اعتمادبهنفس لازم برای حضور در جامعه و خودانگاره مثبت داشته باشیم، انسان متعادلی در این زمینه هستیم.
ارتباط جراحی پلاستیک و زیبا به نظر رسیدن
افراد معمولی حساسیت معمولی نسبت به زیباشدن دارند. همه ما دوست داریم زیباتر به نظر برسیم و گاهی راهحل جراحی پلاستیک را برای رسیدن به این هدف انتخاب میکنیم. این به معنی خودانگاره منفی بیمارگونه نسبت به خودمان نیست. لزوما تصمیم برای انجام جراحی پلاستیک نشانه اختلال روانپزشکی نیست و میتواند ناشی از نگرانی طبیعی برای زیباتر به نظر رسیدن باشد ولی گاهی هم این نگرانی غیرطبیعی است؛ زیرا برخی افراد دچار «اختلال بدشکلی بدن» هستند که یک تشخیص روانپزشکی است.
آنها خودانگاره منفی بیمارگونه دارند و مشکلشان با جراحی پلاستیک حل نمیشود چون مثلا اگر یک عضو صورتشان را جراحی کنند، روی عضو دیگر صورتشان متمرکز میشوند. این افراد هرگز بعد از جراحی هم راضی نمیشوند و از کار جراح شکایت میکنند. معمولا وقتی جراح پلاستیک تشخیص میدهد شخص انتظار غیرطبیعی و ایدهالیستی از عمل زیبایی دارد یا متوجه نگرانی بیش از حد و وسواسی او میشود، قبل از هر اقدامی، او را به روانپزشک ارجاع میدهد تا از بروز مشکلات بعدی پیشگیری شود.
دکتر حافظ باجُغلی، روانپزشک