نمی خواهم دوباره ازدواج کنم
زنی ۳۸ ساله هستم که سه سال است از همسرم جدا شده ام اما از ازدواج مجدد می ترسم. با این که چندین مورد مناسب برای ازدواج پیش آمده است، اما هر بار که می خواهم به صورت جدی تصمیم به ازدواج بگیرم، تصاویر تلخ روزهایی که با همسرمسابقم داشته ام، پیش چشمم می آید و من را از ازدواج منصرف می کند.
همسر سابقم پس از ۲ سال از زندگی مشترکمان دچار اعتیاد شد و تلاش های زیادی که برای ترک دادن او انجام دادم، نتیجه ای در بر نداشت. هر روز وضعیت مان بدتر از روز قبل می شد و او در واکنش به اعتراض هایم، همواره وحشیانه مرا کتک می زد. مدت ها طول کشید تا توانستم طلاق و حضانت دختر کوچکم را از او بگیرم.
اکنون مدتی است که توانسته ام زندگی آسوده ای داشته باشم و نمی خواهم این آسودگی را از دست بدهم. به همین دلیل، با وجود تمام اصرارهای خانواده و دوستانم، تمایلی به ازدواج مجدد ندارم . در عین حال گاهی از خودم می پرسم که این تنها ماندن قرار است تا کی ادامه داشته باشد؟ لطفاً راهنمایی ام کنید.
پاسخ دکتر محمود گلزاری
طلاق، شکست خوردن در یک شراکت بزرگ و سرنوشت است. شنیدهاید که در فرهنگ ما به همسر، عنوان «شریک زندگی» را میدهند. مسلم است برای راهاندازی یک شرکت، که قرار است به تدریج گسترده و سودآور شود، باید تمام تلاش و دقت را به کار برد تا همراهی سالم، توانمند و وفادار پیدا کرد. شما بعد از ۲ سال پایهگذاری یک شراکت، متوجه شدهاید که همکاری دارید بیمار و معتاد، که جز به زندگی در دنیای وهمآلود اعتیاد به چیز دیگری نمیاندیشد و حاضر است همه سرمایه و آبروی خود و شما را به پای مواد مخدر بریزد و دود کند.
خیلی فهمیده و زرنگ بودید که شراکت با چنان فرد سرگشته و مریضی را ادامه ندادید. اما آیا اکنون باید باقیمانده سرمایه خود و به خصوص مهمترین بازمانده آن شراکت، یعنی فرزندتان، را راکد بگذارید و حسرت دوران گذشته را بخورید؟
بهتر و عاقلانهتر این است که با بازنگری اشتباهات خود در انتخاب شریک قبلی، مثلاً بررسی نکردن سوءسابقه فرد، مشورت نکردن با افراد باصلاحیت، کسب نکردن اطلاعات درست برای تشخیص و بعد به سرعت بچهدار شدن از فردی مشکلدار، درسهایی برای انتخاب مثبت بعدی بگیرید.