میترسم ازدواج به درسم لطمه بزند!
سلام. درواقع پرسش من چند بُعد دارد و خودم هم به همین اندازه سردرگم هستم. این روزها پشت کنکور به سر میبرم و خوب میدانید که این دوران جو روانی خاص خودش را دارد. با توجه به زمینۀ درسی و هوشی، خانوادهام توقع زیادی از من دارند. کنکور قبل نیز با آنکه در بهترین دانشگاههای کشور قبول شدم، ولی چون پزشکی نبود از دانشگاه رفتن محروم شدم. ولی حسی که من در برخی از همسن و سالانم احساس میکنم، تنهایی مفرط است که خودم نیز بهشدت با آن درگیرم. با وجود خواستگاران زیاد و مناسب، حاضر به ازدواج نیستم، چرا که میترسم به درسم لطمه بخورد. از طرفی هم با اینکه پدر و مادری مذهبی دارم، ولی خودم ازدواج سنتی را قبول ندارم. عاجزانه تقاضای راهنمایی دارم؛ این تنهایی کشنده است.
مهدی ملک محمد روانشناس و مشاور نوجوان
در شرایطی که مشکلات ما را محاصره میکنند، بهتر است که به هر مشکلی جداگانه نگاه کنیم تا از به گفتۀ شما «سردرگمی» بیرون بیاییم؛ اینطوری کنترل بیشتری بر آنها داریم. درست مانند جنگی است که بدانیم با چند سرباز دشمن روبهرو هستیم و با هر یک از آنها جداگانه بجنگیم.
اولین مشکل، کنکور است و توقع بالاتر از اندازۀ خانواده از شما. در چنین مواقعی تشکیل یک جلسۀ خانوادگی اثربخش خواهد بود. در این جلسه که با آرامش برگزار میشود و کسی با دیگری بیاحترامی نمیکند، حرفهایتان را در میان بگذارید و با آرامش بگویید که توقعات بالای خانواده چه صدماتی میتواند بر روان شما وارد کند؛ چیزی که خودش مانع موفقیت است. انتظاراتتان را از خانواده به صورت روشن و شفاف بیان کنید. انتظارات و حرفهای خانوادهتان را نیز بشنوید و برای کاهش نگرانی آنها به فکر راهحل مشترک باشید. در یک فرایند مذاکرۀ برد- برد که دو طرف به راهحل مشترکی برای رسیدن به خواستههایشان میاندیشند، بیشک راهکار مشترک نیز پیدا میشود و هر دو طرف حال بهتری خواهند داشت. یکی از دلایل نگرانیهای خانوادهها این است که میترسند فرزندشان به موفقیت دست نیابد. شما باید با نشاندادن شواهد ردکنندۀ این باور، در دنیای واقعی این نگرانی را برطرف کنید. با گفتن اینکه «من موفق میشوم» نگرانی برطرف نخواهد شد، آنها باید شواهد واقعی برای تحقق این جمله ببینند. با خانوادهتان صحبت کنید که فقط قبولی در رشتۀ پزشکی نیست که شما را موفق میکند، بلکه میتوان در دیگر رشتههای گروه علوم تجربی نیز که شاید از لحاظ مادی و معنوی حتی از رشتۀ پزشکی بهتر باشند وارد شد و موفق بود. اگر در این راه موفق نیستید، میتوانید از یک مشاور برای بیان این صحبتها و تغییر باورهای خانوادهتان کمک بگیرید. فقط یادتان باشد که استرس و نگرانی بالا میتواند شما را از آنچه میخواهید به آن برسید بازدارد.
مشکل دوم شما، تنهایی یا احساس تنهایی است. این مشکل بیشتر دانشآموزانی است که در یک فرایند ماراتنوار کنکور، سختیهای زیادی را متحمل میشوند و از فعالیتهای غیردرسی بازمیمانند. بهتر است که برای حل این مشکل، کمی برنامۀ روزانهتان را تغییر دهید. این تغییر با این هدف است که مقداری فعالیتهای غیردرسی نیز در برنامهتان بگنجانید. فعالیتهای ورزشی مثل شنا، پیادهروی و دویدن میتواند حالتان را بهتر کند و از احساس تنهایی نیز رهایتان کند. بسیاری از این احساسهای منفی به خاطر ماندن در یک موقعیت ثابت مثل منزل یا کتابخانه و در شرایط ثابتی مثل درس خواندن است. با تغییر موقعیت و شرایط، احساستان نیز دگرگون میشود. کار دیگری که میتوانید برای کاهش این حس انجام دهید، داشتن یک برنامۀ هدف مکتوب است. قلمی بردارید و وضعیت خودتان را از لحاظ تحصیلی، شغلی، ارتباطی، خانوادگی و سلامت در حال حاضر بنویسید. سپس فکر کنید که میخواهید از لحاظ تحصیلی، شغلی، ارتباطی، خانوادگی و سلامت در پنج سال بعد در چه وضعیتی باشید. این جدول هدف، در اینکه احساس نکنید وضعیت شما همیشه به همین شکل خواهد ماند، کمککننده است و انگیزهتان را بالا خواهد برد.
مسئلۀ خواستگاران زیاد و ازدواج سنتی یا مدرن نیز با لحاظکردن این دو موضوع قابل حل خواهد بود:
اکنون که در ماه بهمن قرار داریم و تنها پنج ماه به کنکور سال آینده باقی مانده است، بهتر است فقط به درستان بپردازید و از توجه به این موضوع برای پنج ماه دور شوید. به خانوادهتان نیز در همان جلسۀ خانوادگی بگویید که نگرانیهای آنها از بابت دیرشدن زمان ازدواج را درک می کنید، اما تأخیر پنجماهه مشکلی ایجاد نخواهد کرد.
ازدواج سنتی (به معنای یافتن و پیشنهاد گزینۀ ازدواج از سوی خانواده) یا مدرن (به معنای یافتن و پیشنهاد گزینۀ ازدواج از سوی خود فرد) مسئلۀ اصلی در ازدواج نیست؛ مسئلۀ اصلی شناخت است. شناخت نیز فرمول خاص خودش را دارد که تضادی هم با احکام شریعت و مبانی دینی ندارد. فرمول به این صورت است که با گزینۀ پیشنهاد شده برای ازدواج ـ چه از سوی خانواده پیشنهاد شده باشد و چه از سوی خود فرد- طی چند جلسه آشنایی در یک مکان عمومی و با اطلاع خانوادهها به معرفی خود و ایدهها و آرزوها و اهدافشان در زندگی بپردازند. دو طرف در این جلسات از ذکر اسم کوچک همدیگر و بیان جملات عاشقانه خودداری میورزند و فقط در مورد موضوعاتی که به نظرشان در زندگی مهم است صحبت میکنند. این جلسات معمولاً بین دو تا پنج جلسۀ دو ساعته است. بعد از آن اگر دو طرف مورد تأیید همدیگر بودند، مراسم خواستگاری رسمی انجام میشود و بعد از آنکه خانوادهها نیز مشکلی با این ازدواج نداشتند، قرار بر انجام مشاوره پیش از ازدواج با یک مشاور کارآزموده گذاشته میشود. این فرایند درست شناخت است. در غیر اینصورت، چه ازدواج سنتی باشد و چه مدرن، احتمال خطا بالاست.
در کل، به نظر میرسد بین شما و خانوادهتان گفتوگو به معنای دقیق و درست آن انجام نمیشود و مبنای بسیاری از مشکلاتتان همـین محرومیت از نعمت گفتوگوست. گفتوگـوی آرام و منطقی بسیاری از موانع را کنار خواهد زد؛ تجربه کنید.