طلاق عاطفی
طلاق مثل مرگ است. جدایی یک زوج از یکدیگر، حکم به مرگ یک زندگی مشترک میدهد. طلاق تلخ است و البته گاهی وقتها چارهای جز این کار وجود ندارد چون ادامه زندگی مشترک بهمراتب تلختر است. درباره آسیبهای اجتماعی طلاق نکات زیادی را میتوان مطرح کرد؛ اینکه در بسیاری از موارد خانمها آسیب بیشتری پس از جدایی متحمل میشوند؛ اینکه به بچههای طلاق شرایط بسیار دشواری تحمیل میشود و آیندهشان تحتالشعاع جدایی والدینشان قرار میگیرد.
طلاق آنقدر تلخ است که متولیان مدتها از ارائه آمار در این مورد طفره میرفتند هرچند اعلام نکردن آمار طلاق چیزی را عوض نمیکند. حالا هم که ظاهرا آماری در این زمینه منتشر شده، نتیجهای قابل پیشبینی را در پی داشته است؛ اینکه آمار طلاق در جامعه رشد کرده است. تازه این درباره طلاقهای ثبت شده است. طلاقهایی که ثبت نمیشوند تعدادشان بیشتر است؛طلاق عاطفی که گریبان بسیاری از زوجها را گرفته و نتیجهاش حضور آدمها در زیر یک سقف است بدون کمترین علقه و علاقه.
شوربختانه باید گفت که زوجهای زیادی تنها محل اسکانشان مشترک است و هرکس سرش گرم کار خودش است و این به گمان من تلختر و دردناکتر است؛ اینکه میان زن و مرد تفاهمی وجود ندارد و حرف مشترک و تقریبا همه دلایلی که به ازدواج منجر شده به مرور زمان موضوعیت خود را از دست دادهاند.اما شعلههای اختلاف میان زن و شوهر چگونه برافروخته میشود؟ قطعا برخی از دلایل بروز اختلاف، ریشه در مشکلات اقتصادی دارد. اما این، همه داستان نیست چون چه در زمینه طلاقهای ثبتشده و چه در مورد طلاق عاطفی، بسیاری از زوجها را افرادی تشکیل میدهند که به طبقه متوسط و حتی طبقه ثروتمند تعلق دارند.
پس جدای از تنگناهای اقتصادی باید سهم تفاوتهای فرهنگی و مشکلات تربیتی را هم جدی گرفت؛ مثل روحیه خودخواهی و نوعی فردگرایی افراطی که نتیجهاش فقدان تفاهم و سازگاری است.در مواردی که زندگی مشترک حاصلی جز فرسودن روان و اعصاب طرفین ندارد جدایی میتواند یک دریچه باشد؛ دریچهای برای تغییر مسیر و جلوگیری از تداوم یک اشتباه. هرچند آمارها و مشاهدات نشان میدهد که سرنوشت بسیاری از زوجها پس از طلاق تلختر میشود. در مواردی هم زوج برای حفظ منافع فردی که میتواند دلایل اقتصادی داشته باشد یا حضور فرزندان، با یکدیگر کنار میآیند تا دیگر کاری بهکار هم نداشته باشند؛ اتفاقی که در طبقه متوسط بیشتر رخ میدهد و متاسفانه آمار رسمی هم وجود ندارد تا مشخص شود طلاق عاطفی چقدر در جامعه زیاد شده است. طلاق عاطفی همان تفاهم تلخ است برای ادامه دادن صوری زندگی مشترک. هرچند این دیگر هرچه باشد اسمش زندگی مشترک نیست.
پوران درخشنده: نویسنده و کارگردان سینما