روانشناسان معتقدند اندیشهها و پندارهای ما کیفیت زندگیمان را میسازند و باعث موفقیت یا شکست، سلامتی یا بیماری، خوشبختی یا بدبختیمان میشوند. درواقع با اندیشههای مثبت، انسان سرشار از شور و شوق، تندرستی و آرامش میشود و با افکار منفی احساس شکست، بدبینی و… میکند. توانمندیها، اعتمادبهنفس و خودباوریهای فرد با اندیشههای مثبت افزایش مییابند درحالی که با افکار منفی، احساس ناتوانی، حقارت و خودکمبینیها تشدید میشود.
وقتی اندیشههای منفی ذهن انسانی را درگیر میکند، خواسته یا ناخواسته آن را در ذهن تکرار میکند و این تکرار باعث میشود اندیشههای منفی قویتر شوند. همیشه انسان برای بقا و بهترزیستن تلاش میکند، اما در این حرکت مهمترین مساله، بهرهمندی از تفکر مثبت است.
روان شناسی مثبت یعنی چه؟
روان شناسی مثبت یعنی مطالعه علمی عملکرد یک انسان ایدهآل؛ اولین جملهای که در ویکیپدیا، مقابل این اصطلاح مییابید، اما به راستی این علم نوظهور واقعا درباره چه چیز بحث میکند؟ آنطور که مارتین سلیگمن، پدر روانشناسی مثبت میگوید: «این روانشناسی، روانشناسی قرن بیست و یکم است؛ علمی که به جای توجه به ناتوانیها و ضعفهای بشری، بر توانایی انسانها متمرکز شده است؛ تواناییهایی از قبیل شادزیستن، لذت بردن، قدرت حل مساله و خوشبینی.»
به گفته دکتر بهروز بیرشک، روانشناس و استاد دانشگاه علوم پزشکی تهران، مثبتاندیشی یکی از شاخههای روانشناسی است که از دهه ۱۹۹۰ میلادی به بعد مطرح شد و در حال حاضر از جایگاه خاصی برخوردار است، به خصوص بعد از سال ۲۰۰۰ میلادی که مرتب بر اهمیت موضوع و تعداد مقالات و تحقیقات انجامشده در این زمینه افزوده شده است.
وی معتقد است با آنکه در رشته روانشناسی بیش از ۵۳ شاخه روانشناسی وجود دارد، اما آنچه در گذشته در این رشته بیشتر به آن توجه میشد، توجه به ضعفها، نقصها و مشکلات بود و از این جنبه به مشکلات فردی نگریسته میشد. درحقیقت از دهه ۱۹۹۰ به بعد، مساله مثبتاندیشی توسط مارتین سلیگمن، روانشناس مشهور آمریکایی مطرح شد که پیش از این در زمینه روانشناسی به خصوص جنبههای رفتاری و شناختی فعالیت داشت. این زمینه خاص از روانشناسی بر ویژگیها و تواناییهای انسانها و کمک به افراد برای شادتر زیستن تمرکز دارد در حالی که بسیاری دیگر از شاخههای روانشناسی بر رفتارهای نابهنجار و دارای اختلال تمرکز میکند.
تواناییها جایگزین ضعفها میشود
بنا به گفته این استاد دانشگاه علوم پزشکی تهران، با آنکه در کار بالینی، درمان براساس ۲ نوع تقسیمبندی «سازمان جهانی بهداشت» (تعریف اختلالات روانی در یک کتاب راهنما) و «جامعه روانپزشکی آمریکا» (کتاب راهنمایی برای تشخیص مشکلات شخصیتی، جنبههای بیمارگونه و چگونگی درمان) انجام میشود، اما مهمترین هدف در شاخه روان شناسی مثبت، مطالعه و تحقیق درباره چگونگی ایجاد و تداوم بخشیدن به عواطف مثبت مانند شادی، امید، اعتماد و پرورش اندیشههای مثبت در افراد است.
وی، یکی از اقدامهای اساسی متخصصان فعال در این زمینه را تلاش برای تدوین نوعی نظام طبقهبندی برای تشریح تواناییها و مهارتهای مثبت انسان، میداند. به گفته دکتر بیرشک، بسیاری از روانشناسان بهخصوص از نیمه دوم قرن بیستم که با دیدگاه روانشناسی انسانگرا فعالیت یا به این مساله اعتقاد داشتهاند بر جنبههای مثبت و توانمندی انسان برای زندگی، اندیشیدن و خلق کردن توجه خاصی داشتهاند که برای این منظور گروهبندی خاصی تعریف شده است. درواقع آنها ۶ گروه از تواناییهای انسان را در این نظام، مشخص کردهاند؛ خرد و دانایی، شجاعت، تنوعدوستی، عدالتجویی، اعتدال و تعالی.
کاربردهای روان شناسی مثبت
روان شناسی مثبت کاربردهای متنوع و گستردهای در زمینههای آموزش، درمان، خودیاری، مدیریت استرس و مسایل محیط کار دارد. با بهکارگیری راهبردهای برآمده از روانشناسی مثبت، آموزگاران، مربیان، درمانگران و کارفرمایان میتوانند در دیگران انگیزه ایجاد و کمک کنند نقاط قوت شخصی خود را بهتر درک کنند و پرورش دهند.
بنا به گفتههای این روانشناس، در این شاخه روانشناسی، فقط از یک بعد به انسان نگریسته نمیشود و توجه به زمینههای مثبت از تواناییها گرفته تا ویژگیهای مثبت در یک فرد از اهمیت خاصی برخوردار است و در درمان به جای توجه به نقاط ضعف و کمبودها و اختلالها، بیشتر به تواناییهای فرد توجه میشود.
به علاوه، روانشناسی مثبت به فرد کمک میکند بر بسیاری از مسایلی که تصور میکند برایش مشکلساز است، فائق شود. درحقیقت روانشناسی مثبت به نوعی مطالعهای علمی درمورد رفتارهای یک انسان موردقبول و طبیعی است. یکی از بحثهای مهم در این رشته، این است که چقدر آدمهای شاد، خوشبین یا بدبینی هستیم و چه دیدگاه مثبتی نسبت به خود داریم. نگرش بدبینانه باعث به وجود آمدن چه مشکلاتی در زندگی میشود و در مقایسه با آن، خوشبینی تا چه حد در موفق بودن زندگی موثر است. شادی، خوشبینی، مراقبت و توجه، شخصیت قوی، امید، تفکر مثبت، انعطافپذیری و… از مباحث عمده روان شناسی مثبت است.
مهمترین یافتههای پژوهشی در روانشناسی مثبت
دکتر بهروز بیرشک معتقد است به کارگیری کلمه «بیمار» در هر شرایطی مناسب نیست چراکه بسیاری از افراد بیمار نیستند، بلکه درمانده هستند و خلق پایینی دارند. آنها به دنیا بدبینانه مینگرند و اغلب اعتمادبهنفس پایینی دارند. مثلا زمانی که در برخی از افراد افسردگی تشخیص داده میشود، اگر دلایل ارگانیسم در بروز این حالت نقش نداشته باشند، برای درمان، باید در محدوده تفکر فرد، برداشتها و تفسیرهای وی از مسایل پیرامون، گام برداشت. معمولا این افراد آینده را مبهم میبینند و یأس و ناامیدی وجود آنها را فراگرفته و امیدی به زندگی ندارند. در این شرایط باید سعی شود فرد شناخت بهتری نسبت به خود پیدا کند و معیارها و چگونگی برداشتهایش را به سمت تفکری مثبتنگر تغییر دهد. هر چقدر انسان شناخت بیشتری از خود داشته باشد بهتر میتواند در برداشتها و تفسیرها به دنبال نگرشی مثبت باشد و به جهان با دید دیگری بنگرد.
به گفته وی، همه چیز سیاه نیست و در روان شناسی مثبت نیز قرار بر این نیست تمام مسایل برای افراد با نمایی سفید جلوه داده شود، بلکه سعی میشود جنبههای مثبت بیش از جنبههای منفی نمود پیدا کند.
مثلا مردم عموما شاد هستند. پول لزوما خوشبختی و بهزیستی همراه نمیآورد اما خرج کردن پول میتواند افراد را خوشحالتر کند. داشتن روابط اجتماعی قوی و شخصیت بهترین راه مبارزه با ناامیدی و شکست است و با وجودی که شادی تحتتاثیر عوامل ژنتیکی است، اما میتوان با ایجاد و گسترش خوشبینی، قدرشناسی و نوع دوستی شادزیستن را یاد گرفت.
نگرش انسان عاملی موثر در چگونه زندگی کردن اوست. معمولا آنچه افراد از آن به عنوان شادبودن یاد میکنند، شادیای است که عوامل موثر بیرونی در شکلگیری آن نقش داشته و موقتا باعث شادزیستن فرد میشود درحالی که شادیای که در پی نگرش و تفکری مثبت ایجاد میشود، آن است که فرد از درون آن را احساس میکند و با دید بهتری به زندگی مینگرد و آینده را روشن میبیند و انگیزه بیشتری برای کار و فعالیت دارد.
راهکارهایی برای تقویت تفکر مثبت
افکار انسان از چنان قدرتی برخوردارند که میتوانند سازنده یا ویرانگر باشند بنابراین باید به خود و فرزندانمان بیاموزیم که افکارمان را هوشمندانه کنترل کنیم تا در زندگی به موفقیت و کامیابیهای بزرگی دست یابیم.
– نسبت به خودتان احساس خوبی داشته باشید و خود را خوب، توانا و باارزش بدانید.
– فهرستی از صفات مثبت خود تهیه و راههای تقویت آنها را بیابید و تجربه کنید.
– سعی کنید در گفتار و برخوردهای روزانه از کلمات و جملات مثبت استفاده کنید، مثلا در برخورد با دیگران به جای استفاده از کلمه «خسته نباشید» که دارای بار منفی و القای خستگی است، بگویید «خدا قوت، شاد باشید.»
– از افراد منفینگر که باعث ایجاد افکار ناخوشایند و منفی میشوند دوری یا سعی کنید کمتر با آنها برخورد داشته باشید.
– به لحظات و خاطرات زیبا و دوستداشتنی گذشته فکر کنید.
– به قدرت بیکران الهی ایمان داشته باشید و با خود تکرار کنید من لیاقت بهترینها را دارم و با لطف خدای بزرگ به آنها خواهم رسید.
دکتر بهروز بیرشک، روانشناس و استاد دانشگاه علوم پزشکی تهران