پز بچه پولداری، مسالهی تازهای نیست. حداقل میتوانیم بگوییم که با ظهور اشرافیگری نوین بعد از جنگ تحمیلی، مصداقهای فراوانی داشته است.
مثل دور دور زدن ماشینهای گرانقیمت در خیابانهای تهران و پسران و دختران جوانی که به مدد پشتوانهی پدر پولدارشان، در خیابانهای تهران میچرخند و اتومبیلهایی که پولهای کلانی صرف آن شده را به نمایش میگذارند.
با تغییر ارزشهای فرهنگی، افتخار به تجمل، ثروت و امکانات از طبقات اشرافی گرفته تا لایههای پایینتر جامعه نفوذ کرده و امروز فضای مجازی را هم در نوردیده است.
عروسی به شیوهی نمایش عمومی
پیش از این در سنت ایرانیها جشن عروسی در خانهها و یا حتی در حسینیهها و مساجد برگزار میشد. این بستگی به عرف و سنت محلی داشت. پس از تلاشهای فراوان عصر پهلوی برای انتقال فرهنگ غربی به ایران، برخی آداب غربی هم آرامآرام به سنت ازدواج ایرانیها نفوذ کرد.
تغییر شکل از طبقات بالای جامعه آغاز شد و با گذر زمان و واردات فرهنگی بیشتر به همراه تکنولوژیهای نو، به طبقات پایینتر جامعه نفوذ کرد و حتی امروز آنچه از مراسم سنتی ازدواج و عروسی در شهرها و روستاها باقی مانده، یا کاملاً با گذشته تفاوت اساسی دارد یا به شدت با ارزشهای وارداتی درهم آمیخته شده است.
شروع سادهی زندگی، مهریههای معقول و جهیزیههایی که نیاز یک زندگی ساده در سطح طبقهی اجتماعی و اقتصادی افراد بود، جایش را به چشم و هم چشمیهای ناپسند، به رخ کشیدن تجملات، مهریهها و جهیزیههای سنگین و برنامههایی که زاید به نظر میرسد داده است.
در گذشته در سنت ایرانیها تنها یک نمایش در عروسی وجود داشت و آن هم نمایش جهیزیه عروس بود. یعنی خانمها به منزل نوعروس میرفتند و از چیدمان جهیزیهی او بازدید میکردند. این سنت ساده به شکلها و روشهای مختلف تقریباً در بیشتر مناطق کشور اجرا میشد.
حالا شکل ظاهر و کیفیت این امر خیلی برای عروس خانمها مهم است: جزئیات جهیزیه و کالاهایی که مد شدهاند، اما بعدها مشخص میشود که کاربرد خاصی در زندگی ندارند، آتلیهی عروس و داماد، آرایشگاه، مدل ماشین عروس و نوع گلهای آن و دستهگل عروس، تالار عروسی و جزئیات آن و در آخر سفر ماه عسل.
با توسعهی شبکههای اجتماعی که خود بحث دیگری را میطلبد، شوق دیده شدن، لایک گرفتن و حتی فخرفروشی جنبهی گستردهتری به خود گرفت و نمایش افتخارات مراسم عروسی از بازدید سادهی خانوادهها از منزل نوعروس به نمایش این افتخارات! در شبکههای اجتماعی مبدل گشت.
در این زمینه پرکاربردترین شبکهی اجتماعی اشتراک عکس و ویدئو، یعنی «اینستاگرام»، میزبان مشهورترین صفحات اختصاصی است که برای نمایش افتخارات نوعروسان و کیفیت دیزاین منزل آنها تاسیس شده است.
عکسهای آتلیه با افتخار در پیج ما
وقتی ارزشها تغییر پیدا می کند، برای بسیاری در دنیای مجازی پایبندیهای شرعی و حتی عرفی ایرانی هم رنگ میبازد. اولین دسته از پیجهایی که در اینستاگرام فعالیت پررنگی دارند و حسابی هم مورد استقبال قرار گرفتهاند و به اصطلاح لایکخور بالایی دارند، پیجهایی هستند که دو هدف عمده را دنبال میکنند، نخست آنها که آرایشگاهها و آتلیههای مدنظر خود را معرفی و تبلیغ میکنند، دوم آنها که عکسهای عروس و دامادها را در پیج خود منتشر میکنند.
همهی این پیجها هم در بیوی پیج خود نوشتهاند، «ارسال عکس به معنی رضایت برای انتشار آن است». بر همین اساس عروس و دامادها عکسهای خود را به این پیجها ارسال میکنند تا در پیجهای پرمخاطب منتشر شده و دیده شوند. دنبالکنندگان این پیجها هم که عمدتاً خانمها هستند زیر این تصاویر دربارهی نوع آرایش عروس و داماد، لباس و تزئینات آنها نظر میدهند و به نقد! میپردازند.
گاهی هم اگر عروس و داماد مشتری آرایشگاه یا آتلیهی مورد نظر آنها بوده باشند، زیر پستهایشان به تبلیغ آن آتلیه و آرایشگاه میپردازند. اما نکتهی مهم پرسشی است که در ذهن هر انسان عاقلی شکل میگیرد و آن هم اینکه در یک جامعهی سنتی و مذهبی مانند ایران، با باورهای مذهبی و ملی مردم دربارهی مقولهی ناموس، چگونه ممکن است که افراد مختلف با دیده شدن تصاویر خصوصی خود توسط هر نگاه آزادی در فضای مجازی مشکل نداشته باشند.
طبیعی است که بپذیریم انتشار عکس در پیجهای پرکاربر به معنای دست به دست شدن آنها در انواع شبکههای اجتماعی هم هست و پرسش دوم این است که چگونه ممکن است افراد نسبت به انتشار عکسهای خصوصی خود در این سطح رضایت داشته باشند.
من آنم که دیگم بود پنج میلیون!
دستهی دیگری از پیجهای اینستاگرامی هم وجود دارند که مختص نمایش کالاهایی است که نوعروسان میخرند. در واقع این پیجها دو هدف دارند. اولین هدف نمایش کالاهای لوکسی است که خریداری میشود و طبیعی است که در دیگران هم برای خرید آنها شوق ایجاد میکند و به بیماری هوس بازار دامن میزند و دومین هدف هم همان چیزی است که سابق بر این در آئین ازدواج ایرانی رخ میداد، یعنی نمایش چیدمان جهیزیه در منزل نو عروسان. اما این موضوع حالا پیشرفتهتر شده و از چیدمان و نمایش جهیزیه گرفته تا نوع دیزاین منزل را در برمیگیرد.
نکتهی جالب اینجاست که استقبال عجیبی از این دست پیجها صورت میگیرد و حتی برخی از این صفحات بیش از صدهزار دنبال کننده دارند که این اتفاق در نوع خودش بینظیر و از جهاتی تکاندهنده است. خانمهایی که شوق وصفناپذیری دارند که تجملات خانهی خودشان و چیدمان آن را به نمایش بگذارند و جمعیت انبوهی که این پستها را لایک میکنند و در موردشان نظر میدهند.
جالب اینجاست که در بیشتر موارد نوعروسی که عکس را ارسال کرده در ذیل کامنتها حضور پیدا میکند و بحثهایی در این مورد شکل میگیرد که اجناس منزل مثل پرده و مبل و سایر چیزهایی که در تصویر به چشم میخورد از کجا خریداری شده، چه قیمتی دارد و مسائلی از این دست
در نمایش شکل و طراحی خانهها یک نکتهی دیگر هم وجود دارد و آن هم اینکه طبق روال این صفحات، دربارهی هر تصویری متراژ و گاهی محلهای که خانه در آن واقع شده است هم ذکر میگردد. اما در مورد نمایش تصویر اجناس نوع اشتراکگذاری متفاوت است.
نوعروسان کالاهایی را برای مدیران صفحات ارسال میکنند که کالای لوکس به حساب میآیند و قیمت بالایی هم دارند. برای مثال نوعروسی یک دست ظروف چینی را که با قیمت میلیونی تهیه کرده تا فقط در بوفهی منزلش به نمایش بگذارد، در این صفحات منتشر میکند و ابعاد فخرفروشی خود را گسترش میدهد.
گاهی هم لوازم ضروری زندگی به نمایش در میآیند اما قیمتهای نجومی دارند. ظروف چدن با فلان مارک از فلان فروشگاه با «آ» میلیون تومان قیمت. البته خیلی معدود فخر دامادانه هم پیدا میشود، آقای دامادی که کفش چرم مارکدارش را از اروپا تهیه کرده و روز عروسی قرار است آن را بپوشد.
اینبار پول سلیقه میآورد؟
کامنتها اما ماجرای دیگری دارند. در ذیل پستهای مختلف فضای مجازی میتوانید کامنتهای بیشماری را مشاهده کنید. گرچه بیشتر موضوعات کامنتها به بحث و تبادل نظر در مورد موضوع تصویر و تبریک گفتن به عروس خانم یا آقا داماد میگذرد، اما بسیار هم وجود دارد در پاسخ پستهایی که نوشتهاند: «منزل عروس خانوم خوش سلیقه» و کامنتهای زیر آن که به سلیقهی عروس خانم این چنین تبریک گفتهاند: «اگر پول باشد، ما هم سلیقه داریم».
گرچه چرخیدن در میان نظرات و کامنتها این احساس را به آدم میدهد که یک عده، انگار تمام دغدغهی زندگیشان همین تجملات و نمایش آن است و تفریحشان صحبت کردن در مورد این مسائل است و این موضوع مهم ترین بخش زندگیشان را شکل داده است، اما ماجراهای متفاوتی هم در میان کامنتها وجود دارد که مشخص میکند داستان همیشه پز بچه پولداری نیست. بلکه جنبهی چشم و همچشمی هم خیلی موثر است.
کاربری که ذیل یک تصویر از یک خانهی بزرگ مینویسد که ای کاش همسرش میتوانست یک خانهی بزرگتر اجاره کند تا او هم بتواند جهیزیهاش را با تمام جزئیات به دلخواهش بچیند، نشان میدهد که افراد در سطح معیشتی متوسط و حتی رو به پایین هم تنها به خاطر چیزی که آنرا با عنوان حفظ آبرو توجیه میکنند، زیر فشار اقتصادی بزرگی رفتهاند، جهیزیه سنگینی تهیه کردهاند و این جهیزیهای که آوردهاند تناسبی با سطح طبیعی زندگی خودشان و همسرشان ندارد.
این را کامنتهایی که نوشتهاند: «خانهی چهل متری ما جای چندانی نداشت که جهیزیهام را جوری که به چشم بیاید بچینم» هم تایید میکند. البته برخی هم دنبال کنندهی این صفحات هستند، اما این تصاویر برایشان یک آرزو بوده یا هست. در برخی موارد هم رخ داده که کاربران به هدف بودن «نمایش» و «فخر فروشی» کارهایی را کردهاند.
مثلاً خانمی که هرچه از لوازم آرایشی تهیه کرده روی میزآرایش چیده بود و از میز شلوغ با انواع لوازم آرایشی و کشوهای باز و کمدی که پر از لباس بودند، عکس گرفته، در پاسخ به انتقاد کاربران (منتقدان صنعت جهیزیه و دیزاین عروس!) مبنی بر شلوغ بودن وسایل چیده شده روی میز، میگوید: «روز جهازم بود و باید همه چیز را جوری میچیدم که به چشم بیاید، تا ابد که قرار نیست در این حالت بماند».
تغییر روحیه و ذائقهها امروز در مباحثات فضای مجازی محسوس است. علاوه بر آنچه که گفته شد، آرام آرام فخرفروشی به چیزهای عجیبی مانند خوردن داروهای خارجی برای بیماران، مبلغ شهریه مدرسه غیر انتفاعی فرزندان و حتی نام و نوع بیمارستان برای زایمان هم سرایت کرده است.
البته با انتشار اخبار زایمان یک بازیگر مشهور در یک کشور غربی، بعید نیست به زودی این دست کارها هم به لیست امورات فخرفروشی افزوده شوند که تمام این ها علاوه بر این که جای نگرانی دارند، دور از شان یک کشور اسلامی است.