حرف‌هایی که مادرشوهرتان به شما نمی‌گوید

0
1637

چه جوری بگم دوستت دارم

کلید رابطه خوب با مادرشوهر، این است؛ حرف‌هایی هست که او به شما نمی‌گوید، اما دوست دارد که درباره‌اش بدانید. این حرف‌ها راز موفقیت برای رابطه‌ای خوب با مادرهمسرتان است. حرف‌هایی که اگر بدانید و به خاطر بسپارید، به رابطه شما با مادرشوهرتان کمک می‌کند و بیشتر و درست‌تر او را می‌شناسید.

 

حرف اول؛ من بی‌اهمیت نیستم

مادرشوهرتان دوست دارد که شما بدانید، او زنی است که در تمام زندگی‌اش برای داشتن شخصیتی بزرگ و باوقار، تلاش کرده و حالا برای خودش قوانین خاص و منحصربه‌فردی دارد.

 

حرف دوم؛ فرزند من همیشه فرزند من است

مادرشوهرتان دوست دارد که شما بدانید، همسری که با او زیر یک سقف زندگی می‌کنید، پسرش است و او برای همیشه مادرش باقی می‌ماند.

 

حرف سوم؛ تو درباره خودت مطمئن نیستی

مادرشوهرتان دوست دارد که شما بدانید، او هم به اندازه شما از حساسیت رابطه میان مادرشوهر و عروس خبر دارد و نباید فراموش کنید گاهی، سوءتفاهم پیش می‌آید. اگر از خودتان و تلاشتان برای داشتن رابطه‌ای خوب مطمئن باشید، احتمالا خیلی از حرف‌ها و رفتارها، به نظرتان منفی و ناخوشایند نمی‌رسد.

 

حرف چهارم؛ کمی سپاسگزار بودن، بد نیست

مادرشوهرتان دوست دارد که شما بدانید، او از سپاسگزاری لفظی و ظاهری در برابر کارهایش، قدردان خواهد بود. وقتی هدیه‌ای برای خانه‌تان می‌فرستد یا ظرفی غذا و…، یک تماس تلفنی ساده و تشکر، هیچ ضرری ندارد.

 

حرف چهارم؛ من بهترین‌ها را برای خودم و خودت می‌خواهم

مادرشوهرتان دوست دارد که شما بدانید، مادرها همیشه می‌گویند: «من تمام خوشبختی‌ها و شادی‌ها را برای فرزندم می‌خواهم» و از اعماق قلب هم این آرزو را دارند اما مادرها هیچ‌وقت اعتراف نمی‌کنند که دوست دارند، خودشان هم شاد و خوشبخت باشند.

 

حرف پنجم؛ من تجربیات زیادی دارم

مادرشوهرتان دوست دارد که شما بدانید، سال‌های زیادی را در زندگی پشت‌سر گذاشته و برای هر اتفاقی تجربه‌ای دارد. مثلا اینکه او خیلی بیشتر از شما خانه عوض کرده و چه اشکالی دارد که اگر قصد عوض کردن خانه را دارید، نظر و تجربه او را هم بپرسید.

 

حرف ششم؛ وقتی به دیدنت می‌آیم، به دیدن خانواده‌ام می‌آیم

مادرشوهرتان دوست دارد که شما بدانید، وقتی به خانه شما می‌آید، برای دیدار تازه کردن و خوشگذرانی می‌آید و هیچ قصدی برای اندازه‌گیری گرد و خاک خانه و ایراد گرفتن از شما ندارد.

 

حرف هفتم؛ با او تماس می‌گیرم

مادرشوهرتان دوست دارد که شما بدانید، اگر قصد صحبت با پسرش را داشته باشد، با تلفن همراه او تماس می‌گیرد. وقتی تلفن خانه زنگ می‌خورد، او قصد معاشرت با شما را دارد.

 

حرف هشتم؛ سپاسگزارت هستم

مادرشوهرتان دوست دارد که شما بدانید، وقتی پسرش به او محبت می‌کند، به دیدنش می‌رود و باری از دوشش برمی‌دارد، نقش شما را حذف نکرده و قدردان این محبت است.

 

حرف نهم؛ من هم رازهایی دارم

مادرشوهرتان دوست دارد که شما بدانید، او هم شبیه هر انسان دیگری، نقطه ضعف‌هایی دارد و گاهی اگر فاصله می‌گیرد، از ترس نشان دادن آنها و دور شدن شماست.

 

حرف دهم؛ من با مادرت رقابت دارم

مادرشوهرتان دوست دارد که شما بدانید، او می‌داند که هیچ‌کس شبیه مادر نمی‌تواند در زندگی زناشویی کمک کند اما مادرشوهر هم گاهی می‌تواند این نقش را بر عهده بگیرد و به شما نزدیک شود.

 

حرف یازدهم؛ از اینکه تو هستی، خوشحالم

مادرشوهرتان دوست دارد که شما بدانید، او از حضور شما در زندگی پسرش خوشحال است و می‌داند که چه نقش مهم و مثبتی در زندگی پسرش دارید و بابت این حضور همیشه قدردان شماست.

 

حرف دوازدهم؛ تو من را خوب می‌شناسی

مادرشوهرتان دوست دارد که شما بدانید، او همیشه از کادوها و کارهایی که برایش انجام می‌دهید، لذت می‌برد و از اینکه او را می‌شناسید و همیشه برای شخص او حرفی، کاری و هدیه‌ای دارید، خوشحال است.

 

این مطلب را به اشتراک بگذارید:

افزودن دیدگاه