معمولا از واژه مشارکت (collaboration)، هماهنگی (coordination) و همکاری (cooperation) برای توصیف کار گروهی استفاده می شود. اما معنای آنها یکسان نیست و ما با استفاده این کلمات به جای یکدیگر، معنای آنها را کم کرده و پتانسیل آنها را برای ایجاد فضای کاری قدرتمند کاهش را می دهیم.
لغت مشارکت(collaboration) جدیدا در اخبار و رسانه ها به عنوان یک واژه مهم به کار می رود. ماریسا مایر مدیرعامل یاهو از تصمیم خود در مورد کارمندانش می گوید: “برای تبدیل شدن به بهترین مکان کاری، ارتباط و همکاری ما نیاز به کار کردن دوشادوش یکدیگر داریم. “
مایر معتقد است، هنگامیکه ما باهم روابط بهتر و صمیمی تری داشته باشیم بهتر هم میتوانیم کار کنیم.
این ایجاد ارتباط زمانی راحتتر اتفاق می افتد که ارتباطات چهره به چهره وجود داشته باشد. هماهنگی و همکاری برای انجام کار موثر و کارآمد ضروری است.
برخی تحقیقات نشان می دهند که ارتباط چهره به چهره تفاوت بزرگی ایجاد می کند. تصمیم خانم مایر ممکن است کار گروهی بهتری را بر اساس همکاری، ارتباط و هماهنگی ایجاد کند، اما مشارکت ایجاد نمی کند مگر آنکه او فرهنگ آن را ایجاد نماید.
تعاریف
مشارکت(collaboration)
کار کردن با یکدیگر برای خلق و ایجاد چیزی جدید، با داشتن یک دیدگاه و هدف مشترک. نکته کلیدی تلاش برای ایجاد چیزی جدید به صورت غیر فردی می باشد، و چیزی که آنها را در کنار هم به عنوان تیم نگه می دارد هدف و دیدگاه مشترک است.
هماهنگی(Coordination)
به اشتراک گذاری اطلاعات و منابع به طوری که هر یک از طرفین می تواند نقش خود را در حمایت از یک هدف متقابل به انجام برساند. هماهنگی در مورد کار گروهی در اجرای طرح است و ایجاد و خلق چیز جدیدی نیست.
همکاری (Cooperation)
در جایی مطرح می گردد که افراد از منابع و اطلاعات خود برای هدف همدیگر استفاده کنند و یک هدف ندارند! ممکن است نتیجه ساخت چیز جدیدی باشد، اما از نتیجه کار و تلاش تیمی نیست بلکه کاملا شخصی است.
هر سه مدل جنبه کار گروهی هستند اما باهم تفاوت دارند.
نمونه های موفق کار تیمی را میتوانیم در تیمهای ورزشی، نظامی و حتی سیاسی مشاهده نماییم. همه تیم های موثر و تاثیرگذار ویژگیهای مشترکی دارند. اما بسته به هدف و نیت در نوع همکاری متفاوت می باشند.
چه زمانی مشارکت اهمیت پیدا می کند؟
در یک محیط، که در آن وابستگی متقابل وجود ندارد، مشارکت (collaboration) برای ایجاد فرایند خلاقیت ضروری نیست. در این محیطها از طریق به اشتراک گذاری اطلاعات و منابع، خلاقیت به صورت انفرادی به وجود خواهد آمد، با این حال در یک سازمان که وابستگی وجود دارد، مشارکت(collaboration) سنگ بستر راه حل های خلاق و نوآورانه است.
همکاری با فرمان و دستور اتفاق نمی افتد!
آیا می توان مشارکت از طریق کار کردن از راه دور اتفاق بیفتد؟ مسلما، اگر (و این یک اگر بزرگ است) رهبران و مدیران بتوانند محیط مناسبی را فراهم کنند و شیوه های رهبری را به کار گیرند و فرصتی برای گرد هم آوردن افراد برای مکالمات و دیدار گاه به گاه چهره به چهره ایجاد کنند، امکانپذیر است.
رهبری کردن در تیم های مشارکتی بر اساس احترام، اعتماد و استفاده عاقلانه از قدرت است.
مشارکت به طور طبیعی درسیستم های سنتی از بالا به پایین و محیطهای سلسله مراتبی کنترل گرا رخ نمی دهد.
مردم نیاز به آزادی برای قضاوت کارهای خود و فضایی برای آزمایش، شکست و یادگیری از اشتباهات و فرصت برای فکر کردن در کنار همدیگر، ارزش نهادن به دیدگاه های یکدیگر به منظور ایجاد ایده های خلاقانه دارند