بهره‌وری‌ فردی را با دور کردن “تنبلی” از خود افزایش دهید

0
1062

 

تنبلی یکی از خصلت‌های رایج انسان است. متاسفانه این خصلت انرژی، قدرت و اعتماد به نفس ما را کاهش می‌دهد. سه نوع تنبلی وجود دارد:

اولین نوع تنبلی، براساس تمایل ما به «راحت‌طلبی و اجتناب از زحمت و دردسر» است:

ما می‌خواهیم استراحت کنیم و می‌خواهیم برای خودمان زنگ تفریح داشته باشیم. ولی آرامش بخشیدن به خودمان رفته رفته به عادت تبدیل می‌شود و تنبل می‌شویم. مثلا وقتی باران می‌بارد، مسیر کوتاه را با ماشین می‌رویم تا خیس نشویم. به محض اینکه کمی گرم‌مان می‌شود، کولر را روشن می‌کنیم. با چنین رفتارهایی نمی‌توانیم با تار و پود زندگی مانوس شویم و حقیقت آن را درک کنیم. این نوع تنبلی ما را پرخاشگر بار می‌آورد و هنگام رویارویی با یک دردسر، عصبانی می‌شویم. راحت‌طلبی باعث می‌شود ما قدر مناظر و صداهای اطراف‌مان را کمتر بدانیم و همیشه از زندگی ناراضی باشیم. گاهی خودمان هم به این مسئله اعتراف می‌کنیم که لذت خالص، مسیری برای شادی پایدار نیست.

دومین نوع تنبلی، نوعی حس« ناامیدی» است:

جلوی تلویزیون می‌نشینیم، می‌خوریم و می‌آشامیم. بدون فکر برنامه‌های تلویزیون را یکی پس از دیگری می‌بینیم و نمی‌توانیم هیچ کاری انجام دهیم بلکه حال و هوای‌مان تازه شود. حتی اگر به خودمان زحمت دهیم و پنجره را باز کنیم این کار را با حسی کسل کننده و ناامیدانه انجام می‌دهیم. شاید در ظاهر ژست زرنگی را به خود بگیریم، ولی آن حس ناامیدی درونی هنوز درون‌مان وجود دارد. ما هنوز هم به خودمان می‌گوییم که «من بدترین هستم. هیچ نور امیدی برای من وجود ندارد.». ما فراموش کرده‌ایم، چطور به خودمان کمک کنیم.

سومین نوع تنبلی، مشخصه‌اش «خشم» است:

این هم مثل نوع دوم است، ولی بسیار سخت‌تر. در نوع دوم مقداری نرمی و آسیب‌پذیری وجود دارد، ولی این نوع سوم تهاجمی‌تر و خشن‌تر است. چنین افرادی می‌گویند دنیا چیزی را که ما سزاوارش هستیم به ما نداده است، پس چرا به خودمان زحمت بدهیم؟ صبح تا شب به خوشگذرانی می‌پردازیم و اگر کسی با ما صحبت کند با او دعوا می‌کنیم، یا به تختخواب می‌رویم و پتو را روی سرمان می‌کشیم.

 

ما معمولا نمی‌خواهیم تنبلی یا هر عادت دیگری را بررسی کنیم: بلکه می‌خواهیم به شوخی بگیریم، نادیده بگیریم یا محکوم کنیم. ما احساس بی‌ارزش بودن یا سرکوب شدن می‌کنیم. نمی‌خواهیم هیچ راه خروجی پیدا کنیم. فقط می‌خواهیم گوشه‌ای بنشینیم و در غم و غصه فرو برویم. ما از تنبلی به‌عنوان روشی برای انتقام گرفتن استفاده می‌کنیم. این نوع تنبلی به‌راحتی می‌تواند به افسردگی ناتوان‌کننده تبدیل شود.

 

انسان‌ها بر حسب عادت از سه روش برای توصیف تنبلی یا هرگونه احساس ناراحتی استفاده می‌کنند. این سه روش عبارتند از: «تهاجم»، «به شوخی گرفتن» و «نادیده گرفتن». روش «تهاجمی» بسیار معروف است. وقتی ما تنبلی خود را می‌بینیم خودمان را محکوم می‌کنیم. از خودمان انتقاد می‌کنیم و به خاطر اینکه در راحتی غرق شده‌ایم، شرمنده می‌شویم و احساس گناه می‌کنیم.

 

روش «به شوخی گرفتن» نیز به همان اندازه‌ی تهاجم، معروف است. ما تنبلی خود را توجیه و حتی تحسین می‌کنیم و می‌گوییم: «من همینم که هستم»، «من سزاوار زحمت یا ناراحتی نیستم»،‌ «من دلایل زیادی برای عصبانی بودن یا ۲۴ ساعت خواب در روز دارم». ممکن است مکررا به خود شک کنیم و احساس بی‌کفایتی کنیم ولی با خودمان صحبت و از رفتارمان چشم‌پوشی می‌کنیم.

 

روش «نادیده گرفتن»، حداقل برای مدتی کاملا موثر است. ما هرکاری می‌کنیم تا خودمان را از حقایق عادت‌های خود دور کنیم، بدون این‌که فکر کنیم. فقط سعی می‌کنیم به آنچه که داریم انجام می‌دهیم، زیاد دقت نکنیم.

 

تنبلی امر وحشتناک یا عجیبی نیست، بلکه نوعی از رفتار انسانی است که تجربه‌ی مستقیم آن، می‌تواند امری متحول‌کننده باشد. به جای تهاجم، به شوخی گرفتن یا نادیده گرفتن تنبلی، بهتر است با آن رو به رو شویم،‌ ریشه چنین رفتاری را پیدا کنیم و برای آن راه‌حل درنظر بگیریم. به این ترتیب، انرژی فوق‌العاده‌ای که توسط عادت فرار کردن ما مسدود شده است، آزاد می‌شود و هویت ما به‌عنوان کسی که تنبل است، از هم فرو می‌پاشد.

 

مترجم: طاهره منیری شریف (کارشناس ارشد MBA)

برگرفته از سایت medium.com

این مطلب را به اشتراک بگذارید:

افزودن دیدگاه