«بازی» یکی از ابعاد مهم «پدریکردن» در دوران طفولیت و کودکی است. در سال اول زندگی، مادران بیشتر در پی مراقبت و ترو خشککردن طفل هستند، در حالیکه پدران بیشتر با بچههای خود بازی میکنند.
در مقایسه با سبک ملایم و با عطوفت مادران در ارتباط با اطفال و کودکان، سبک پدران بیشتر فعال، هیجانی، تحریک کننده و چالش برانگیز و همراه با سربهسرگذاشتن است.
در دوران کودکی، مادران بازیهای ساکتتر و کلامیتر و متعارفتری مثل «دالیموشه»، کتابخواندن، عروسکبازی و درستکردن پازل را انجام میدهند.
ولی پدران بازیهای غیرمتعارف و غیرقابل پیشبینی بیشتری انجام میدهند و این تفاوتهای پدر و مادر تقریباً در طول دوران کودکی فرزندان ادامه پیدا میکند.
پژوهشها نشان میدهد که این بازیهای پدرانه بهمیزان زیادی بر مسائل مربوط به اجتماعیکردن کودکان اثر دارد.
بازیهای هیجانانگیز و بینظم و ترتیب پدران که به آنها «بازیهای بیقاعده» میگویند، در پرورش حس رقابت بدون پرخاشگری (رقابت صحیح اجتماعی)، حس مشارکت و همکاری، روحیهی اکتشاف و جستجوگری، پذیرش بهتر همسالان، محبوبیت اجتماعی، حس خودمختاری کودکان نقش دارد. همچنین، میزان درگیرشدن پدران بهعنوان همبازی اطفال، میتواند پیشبینیکنندهی بهرهی هوشی آنها در سه سالگی باشد.
شواهد غیرمستقیم بهدستآمده از عملکرد پدرانی که بهعنوان همبازی فرزندان خود ایفای نقش میکردند، نشان داد بچههایی که پدرهایی چنین فعال و با روحیهای مشارکتی داشتند، بهآسانی با محیطهای آزمایشی ناآشنا سازگار میشدند و در هنگام جدایی اعتراض کمتری نشان میدادند، حتی زمانیکه با یک غریبه تنها گذاشته میشدند.
بازیهای بیقاعده و پر جنبوجوش پدرانه فرصت مناسبی را برای آموزش هیجانات و عواطف مناسب به کودکان فراهم میسازد. برای مثال، پدری که ادای «خرس ترسناکی» را درمیآورد و بچهی نوپای خود را دنبال میکند یا بچه را بلند کرده و مثل «هواپیما» در بالای سر خود میچرخاند، به کودک خود این امکان را میدهد که دلهره و هیجان ناشی از ترسی خفیف را تجربه کند و در عینحال سرگرم و برانگیخته شود.
کودک در حین این بازیها میآموزد که برای کسب تجارب مثبت به علائم پدر توجه کند و به آنها واکنش نشان دهد. برای مثال، متوجه میشود که چه علائمی از جانب پدر بهمعنی ادامه یا پایان بازی است و در نتیجه میآموزد که چطور برانگیختگی خود را فروبنشاند و دوباره آرام بگیرد.
اینگونه مهارتها، زمانیکه کودک به خود جرأت میدهد و وارد دنیای گستردهی همبازیهای خود میشود، بهمدد او میآید. کودک از طریق بازیهای پر هیاهو با پدر یاد میگیرد پیامها و علائم دیگران را درک کند و به احساسات آنها پی ببرد.
او متوجه میشود که چگونه باید به بازیهای هیجانآور بپردازد و یاد میگیرد که چگونه به دیگران واکنش نشان دهد، بهطوریکه واکنش او نه کنسلکننده باشد و نه خارج از کنترل. او میآموزد که باید هیجانات خود را در چه سطحی نگهدارد تا به بازیاش لطمهای وارد نشود.
زهرا نعمتی پور
منبع: ماهنامه سپیده دانایی شماره۱۱۸و۱۱۷