ازدواج فامیلی ولی اجباری
دختری بیست و سه ساله و کارشناس مامایی هستم. به رغم این که قصد ازدواج نداشتم به اصرار خانواده ام با پسرعمویم که مدت ها ادعای علاقه ی شدید به من داشت و وضع مالی بسیارخوب و ظاهر زیبایی نیز داشت، راضی به ازدواج شدم. تحصیلاتش دیپلم بود و شاگرد مغازه ی پدرش، در حالی که سه سال نیز کوچک تر از من بود. بعد از دو ماه شروع به بهانه گیری های مختلف کرد و از ازدواج با من پشیمان ، آن قدر مرا عذاب داد که نامزدی را به هم زدیم. حالا شخصیت و غرورم خرد و جریحه دار شده و مدت هاست افسرده ام. تو را به خدا کمکم کنید.
دکتر جواد بهادرخان روان شناس و مشاور
در روابطی که میان دو نفر به قصد ازدواج صورت میگیرد، بر اساس داشتهها و نداشتههای افراد میتوان ملاکهای مختلفی را از نظر گذراند. مباحثی که در این زمینه مطرح میشود میتواند شامل سازگاری میان دو طرف، تعهد افراد به یکدیگر و تعهد و نیازهای متفاوت هر کدام از آنها باشد. آموختن مهارتهای اساسی پیش از ازدواج، دنیای ذهنی هر یک از همسران به دقت مورد بررسی قرار میگیرد.
مسائلی که در این برهه از زندگی مطرح میشوند، مبانی اساسی را دربر میگیرد که شامل مهارت زندگی، مدیریت عصیانها، کنترل هیجانها، حل مسئله، جهت دادن به رفتار، مدیریت و تصمیمگیری صحیح از طریق تستهای روانشناسی وسایر روشهاست.
تجربه نشان میدهد آموختن این مهارتها، زندگی را به سمت مناسب جهت میدهد و مانع این میشود فرد بر اساس انتخابهای نادرست دچار درماندگی و افسردگی شود.
اما بهنظر میرسد در کنار ملاکهایی نظیر تفاوت سنی و سطح تحصیلات، آنچه از اهمیت بالاتری برخوردار است، درک بالای افراد از زندگی باشد. بالاتر بودن سن پسر از دختر بسیار مطلوب است اما اینگونه ملاکها زمانی که افراد درک بالایی از زندگی داشته باشند بهعنوان ملاکهای اصلی در نظر گرفته نمیشود.