اغلب گفته میشود که بیست تا سی سالگی بهترین سالهای زندگی شخص است ولی زندگی بیست تا سی سالههای فعلی تا چه اندازه با زندگی همین گروه سنی در ده یا بیست سال قبل تفاوت دارد؟
توماس تازر، بیست و پنج سال دارد و در لندن زندگی میکند. برادر دوقلوی او هم ساکن لندن است. این دو برادر هر هفته همدیگر را میبینند ولی توماس، برادر دوقلویش را نزدیکترین دوستش نمیداند.
و این تنها توماس نیست که چنین احساسی دارد.
شاخص تازهای که درباره سلامتی و رضایت از زندگی مردم است نشان میدهد که اشخاص ۲۰ تا ۲۹ ساله امروزی، در مقایسه با این گروه سنی در دو دهه قبل، احساس دوری بیشتر نسبت به خانوادهشان دارند و احساس نزدیکی بیشتری نسبت به دوستانشان.
این گروه سنی، همچنین کمتر احتمال دارد که حس تعلق به محل زندگیشان و جامعه را داشته باشند.
توماس، که اهل دِوُن است میگوید نزدیکترین دوستانش کسانی هستند که در پنج سال اخیر با آنها آشنا شده.
او با یکی از آنها زندگی میکند و از طریق واتساپ هر روز با بقیه در تماس است.
توماس که فارغ التحصیل دانشگاه یورک است میگوید: “اگر ارتباط از طریق رسانههای اجتماعی با دیدن یکدیگر همراه نباشد، به تدریج از بین میرود و احساس خلأ ایجاد میشود.”
بنا بر شاخص مورد بحث که کیفیت روابط خانوادگی را بررسی کرده، در سال ۲۰۱۵ در مقایسه با سال ۱۹۹۵، هشتاد درصد کمتر احتمال داشته که جوانان بگویند یکی از سه نفری که نزدیکترین دوستانشان محسوب میشوند، از اعضای خانوادهشان است.
من ۲۶ ساله هستم و در هیچ شبکه اجتماعی حضور ندارم
هدف این مرد ۳۲ ساله پایان دادن به تنهایی است
توماس میگوید: “اگر مشکلی داشتم یا ناراحت بودم، سراغ پدر و مادرم نمیروم بلکه با دوستانم صحبت میکنم.”
اما تجربه کارولین مونیگیو، مادر توماس که ۶۴ سال دارد، متفاوت است. او که به دورانی که بیست و چند ساله بود فکر میکند میگوید: “پدرم به طور قطع بهترین دوست من بود. او همیشه حضور داشت.”
کارولین سالهای بیست تا سی سالگیاش را در بریستول زندگی کرده و بعد به شهر باث، رفته بود. وقتی بیست سال داشت به عنوان کارآموز منشیگری، شغلی در یک آژانس مسافرتی پیدا کرده بود و در طبقه بالای آژانس که کمی با خانه پدرش فاصله داشت زندگی میکرد.
“تمام زندگی من در کار خلاصه میشد. من باید هفت روز هفته کار میکردم تا بتوانم قسط هایم را پرداخت کنم. آخرهفته در یک بار کار میکردم. کار پُر مسئولیتی داشتم. من از پایینترین درجه شغلی شروع کرده بودم.”
در آن موقع برای کارولین محل زندگی و خانواده در ایجاد حس تعلق و وابستگی نقش مهمی داشت.
۵ باور غلط در مورد تنهایی
با تنهایی چه کنیم؟
“من جایی را که زندگی میکردم دوست داشتم و قطعا احساس تعلق به آنجا داشتم. تا موقعی که سی چند سالم بود هیچوقت خانهام را کاملا ترک نکرده بودم.”
اما برای توماس احساس تعلق از وقتی شروع شد که به آیین بودایی رو آورد:
“این بخش مهمی از زندگی و هویت من است و تا حد زیادی معلوم میکند من چه کسی هستم. بدون آن من نمیتوانستم حس تعلق کامل به لندن یا خانهام داشته باشم.”
اما احساس خوشی و رضایت از زندگی به دلیل حس تعلق به یک مکان، بین سالهای ۲۰۰۵ و ۲۰۱۵، نزدیک به ۳۲ درصد کاهش یافته است.
شاخص مورد بحث، دلیل این تغییر را کاهش پیروی از یک مذهب و کارهای داوطلبانه و علاقه به سیاست میداند، که به نظر “بنیاد بین نسلها”، فعالیتهایی هستند که با حس تعلق ارتباط دارند.
سنجش حس خوشی و رضایت از زندگی
بنیاد بین نسلها اندیشکده مستقلی که در باره تفاوت بین نسلها تحقیق میکند، از دادههای یک پنل بزرگ تحقیقاتی برای تهیه شاخص خوشی و احساس سلامت روح و جسم استفاده کرده.
در تهیه این شاخص، به پنج جنبه مختلف احساس رضایت از زندگی یعنی چگونگی روابط و مناسبات فردی، شرایط اقتصادی، وضعیت سلامتی، محیط شخصی و حس تعلق، در سه دوره متفاوت یعنی سالهای ۱۹۹۵و۲۰۰۵ و ۲۰۱۵ در جوانان ۲۰ تا ۲۹ ساله توجه شده.
در هریک از این سه دوره، احساس خوشی و رضایت از زندگی بیش از ۱۵۰۰ نفر اندازه گیری و محاسبه شد.
شاخص نشان داد که دوستی نزدیک بیست و چند سالهها در فاصله سال های ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۵ کاهش یافته، کاهش ۶ درصدی در ۱۰ سال. این کاهش علیرغم افزایش استفاده از رسانههای اجتماعی در همین مدت است.
برای این اندازهگیری از جوانان سئوال شده بود که هر چند وقت یک بار سه دوستی را که بیش از همه با آنان صمیمی هستند میبینند.
اگنس هنتون، یکی از پایه گذاران بنیاد بین نسلها، میگوید شکافهایی که در نزدیکترین روابط این نسل و احساس تعلق و وابستگی پیدا شده باید موجب نگرانی همه باشد.
ولی این شاخص، بیان کننده داستان همه جوانان نیست.
زندگی اجتماعی ندارید؟
ویل هیمان، که ۲۷ ساله و اهل نیوپورت در جنوب ویلز است، برادر بزرگش را از جمله نزدیکترین دوستانش میخواند. آنها تقریبا هر روز با هم صحبت میکنند و او اغلب روزها از طریق فرستادن پیام یا واتساپ با سایر دوستانش در تماس است.
ویل هیمان، که معلم دبیرستان است میگوید این دوستیها در زندگی روزمره واقعا مهمند:
“بیشتر آنها (دوستان) دوستان قدیمی دوره کودکی هستند. من به آنها به چشم دوستان خانوادگی نگاه میکنم. این احساس که شما از زمانهای دور با آنها علایق و سوابق یکسانی داشتهاید”.
هیچ وقت برای یاد گرفتن دیر نیست؛ فقط راه درستش را انتخاب کنید
“پی بردن به این که واقعا چه کسی هستید”
ویل هیمان، که تا این اواخر در نزدیکی کاردیف زندگی میکرد، حالا برای پس انداز کردن به خانه والدینش در نیوپورت بازگشته:
“برگشتن به این خانه به این معنی است که من از این که فقط اجارهام را پرداخت کنم بیشتر پول خواهم داشت. من شانس داشتم که آنها در همین نزدیکی زندگی میکردند.”
او برخلاف عقیده گروه سنیاش میگوید احساس تعلق به خانه پدریاش دارد.
ویل در مراسم مذهبی شرکت نمیکند و کار داوطلبانه انجام نمیدهد ولی با عده زیادی که با او همفکر هستند معاشرت میکند و در یک باشگاه محلی تنیس بازی میکند.
او خودش را بخشی از جامعه بریتانیا میداند و احساس تعلقش به نیوپورت ختم نمیشود: “من به سیاست علاقه دارم، دوستان زیادی در لندن دارم و پنج سال در لیورپول زندگی کردهام.
“بیست و چند سالگی من تا حالا به این معنی بوده که برای آنچه که مورد علاقهام هست، سرگرمیها و معاشرت اولویت قائل شوم و کشف کنم واقعا چه کسی هستم.”
ولی برخلاف ویل، مادرش آن هیمان، هنگامی که سن پسرش را داشت اولین فرزندش را به دنیا آورده بود، یک خانه خریده بود و خودش را برای ازدواج آماده میکرد.
آن هیمان، که در ۱۶ سالگی مدرسه را ترک کرده بود تا ۲۶ سالگی در خانه پدریاش در نیوپورت زندگی و در کتابخانه مرجع شهر کار میکرد.
او که اکنون ۵۷ سال دارد میگوید دوستان زیادی داشته که تمام اوقات با آنها به جاهایی که برنامه موسیقی جاز و راک داشتند یا سینما یا بار میرفته و با این که از نظر پول در مضیقه بوده به حد کافی برای گردش و سفر تفریحی پول داشته.
“من همیشه از نظر سیاسی فرد آگاهی بودم و در بیست و چند سالگی عضو حزب سوسیالیستهای جوان بودم. موقعی که به اتحادیه کارگری ملحق شدم به جلسههای حزب کارگر میرفتم این جامعهای بود که به آن تعلق داشتم.
“فکر میکنم بیست تا سی سالگی زندگی فوقالعادهای داشتیم”
از سایر جهات، شاخص مورد بحث نتیجهگیری کرده که بین سالهای ۱۹۹۵ و ۲۰۱۵، احساس سلامت در جوانان ۱۱ درصد کاهش یافته. این کاهش مبین پسرفت ارزیابی جوانان بیست و چند ساله از سلامت جسمیشان است.
دیوید کینگمن، نویسنده گزارش میگوید: “از آنجا که در مقایسه با نسل قبلی در همین سنین، نسل جوانتر کمتر مشروب مینوشد، کمتر مواد مخدر مصرف میکند و بیشتر ورزش میکند؛ این احساس میتواند ناشی از افزایش چاقی یا بیشتر در معرض دید رسانههای اجتماعی قرار داشتن باشد و یا و نگرانی از تصویری که دیگران از اندام آنها دارند.”