سخنان بزرگان دربارهی راز و رازداری
۱-راز پیشرفراز داری
ت در آغاز کردن است. راز آغاز کردن در آن است که وظایف سخت و پیچیده ی خود را به وظایف کوچکی که قابل مدیریت کردن باشند، بشکنید و سپس از نخستین آنها آغاز کنید.((مارک تواین))
۲-راز موفقیت در این است که بتوانیم ایده های دیگران را کسب کنیم و به مسائل، هم از دید خود و هم از دید دیگران بنگریم.((هنری فورد))
۳-راز موفقیت آن است که شغل خود را جزء سرگرمی های خویش قرار دهید.((مارک تواین))
۴-بالاترین رمز کامیابی اینست که انسان چیزی بگوید و کاری بکند و چیزی را بخواهد که دیگران معمولاً آنرا نمی گویند و نمی کنند و نمی خواهند، یا در گفتن و کردن و خواستن آن تردید دارند.((سعید نفیسی))
۵-راز موفقیت در زندگی را تنها افرادی آموخته اند که در زندگی موفق شده اند.((جان کولینز))
۶-قبل از هر چیز دیگر، آماده شدن راز موفقیت است.((هنری فورد))
۷-رمز پیروزی، اراده است.((روبرتسون))
۸-راز موفقیت این است : هدف را بی وقفه دنبال کنید.((آنا پاولو فا))
۹-ابلیس مانند نیکخواهان پیش می آید؛ ابتدا عهد و پیمان می گیرد، سپس راز می گوید.((فردوسی))
۱۰-مانند آسمان بخشنده و مانند زمین افتاده باش؛ رمز زندگی همین است.((مولیر))
۱۱-راز اندوختن خرد، یکرنگی و بخشش است.((اُرد بزرگ))
۱۲-راز بزرگ زندگی در شکیبایی است و نباید برای یک آینده مبهم، زمان حال را بر خود تلخ کرد.((ژان داوید))
۱۳-هیچ چیز عوض نمی شود! شما دیدتان را عوض کنید؛ رمز کار این است.((کالوس کاستاندا))
۱۴-راز جوانی من در این است که هر روز چیز تازه ای یاد می گیریم.((سولون))
۱۵-نمی توان امید داشت که آدم های کوچک رازهای بزرگ را نگاه دارند.((اُرد بزرگ))
۱۶-رازها در هنگامه شادی و بازی آدمی است. نکته فراموش شده جهان اندیشه، تعریف درست این حالتها است.((اُرد بزرگ))
۱۸-راز خوشبختی در این است که بدانید دیگران دلیل خوشبختی شما هستند.((لرد تنیسون))
۱۹-راز برتری، بزرگی، افتخار و شهرت در خدمت به دیگران است.((برایان تریسی))
۲۰-زندگی رازی بی پایان است، از این رو کسانی که از دانش سرشار هستند، از زندگی محرومند.((اشو))
+ نوشته شده در سه شنبه هشتم آذر ۱۳۹۰ساعت ۲۲:۰ توسط سعید میرزایی | نظر بدهید
رازداری
ضرورت رازداری
هر انسانی در زندگی فردی و اجتماعی خویش، خواه ناخواه اسرار مگو دارد که بایستی در نگه داری آن کوشا باشد. برخی از این اسرار مربوط به خودش و برخی مربوط به خانواده یا جامعه اوست. امروزه با توجه به وجود ابزار پیشرفته و حساس جاسوسی و اطلاعاتی و کاربرد گسترده آنها برای دگرگونی سرنوشت ملت ها، ضرورت رازداری، بدیهی و انکارناپذیر است و گذشته از آنکه فضیلتی اخلاقی به شمار می آید، در نیک بختی انسان ها نیز تأثیر بسزا دارد. امیرمؤمنان علی علیه السلام فرموده است:
اَلظَّفَرُ بِالحَزْمِ وَالْحَزْمُ بِإِجالَهِ الرَّأیِ وَالرَّأْیُ بِتَحصینِ الأَسْرارِ.
پیروزی، به محکم کاری بسته است و آن هم به اندیشه بستگی دارد و اندیشه نیز به نگه داری رازهاست.
ایشان در سخنی دیگر، رسیدن به موفقیت را در سایه رازداری دانسته و فرموده است: «أَنْجَحُ الأُمُورِ ما أَحاطَ بِهِ الکِتمانُ؛ موفق ترین کارها آن است که پنهان کاری آن را فراگیرد». در مقابل، افشای اسرار سبب دوری از موفقیت و حتی سقوط و شکست فرد در راه تصمیم های او می شود، چنان که حضرت صادق علیه السلام فرمود: «اِفشاءُ السِّرِّ سُقُوطٌ؛ برملا کردن راز، (مایه) سقوط است».
هر فرد، خانواده، تشکیلات و جامعه ای، کم و بیش اسرار و اطلاعاتی دارند که دیگران نباید از آنها آگاه شوند؛ زیرا آشکار ساختن آن برای دیگران، چه بسا آسیب ها و گرفتاری های بزرگی در پی آورد.
پیام متن:
رازداری، فضیلتی اخلاقی است که در توفیق یافتن به انجام دادن کارها و پیروزی و نیک بختی انسان ها نقش بسزایی دارد.
حفظ کردن رازهای خود
رازداری بر دو گونه است: یکی، راز دیگران را نگاه داشتن و دیگری، اسرار خود را پوشیدن و آشکار نکردن. فاش کردن رازها، از ضعف نفس و سستی عقل است؛ چه اسرار آدمی از دو حال بیرون نیست: یا بیان گر دولت و سعادت و نیک فرجامی است یا خبر از نکبت و شقاوت و ناکامی می دهد. رازداری در هر دو حال نیکوست؛ زیرا اگر راز، از دولت و سعادت انسان خبر دهد، اظهار آن موجب دشمنی بدخواهان و حسد ابنای زمان و توقع ارباب طمع و دون همتان می شود و اگر راز، از ناکامی و نکبت آدمی خبر دهد، بروز آن، شماتت دشمنان و اندوه دوستان و خفت در نظر ظاهربینان را در پی دارد. همچنین آن که رازدار خویش نیست، نمی تواند اسرار دیگران را حفظ کند، چنان که امام علی علیه السلام می فرماید:
مَن ضَعُفَ عَنْ حِفْظِ سِرِّهِ لَم یَقْوَ لِسِّرِ غَیرهِ.
کسی که نتواند رازدار اسرار خود باشد، نمی تواند اسرار دیگران را نیز حفظ کند.
از سوی دیگر، شخصی که در حفظ اسرارش، ناتوان یا نسبت به آن بی اعتناست، نباید توقع داشته باشد که مردم سرّ او را پوشیده نگاه دارند. امام رضا علیه السلام می فرماید: «لَم یَخُنْکَ الْاَمینُ و لکِن اِئْتَمَدْتَ الخائنَ؛ امین به تو خیانت نکند، تویی که به خیانت کار امانت سپردی».
خامشی به که ضمیر دل خویش با کسی گفتن و گفتن که مگوی
ای سلیم، آب ز سرچشمه ببند که چو پر شد، نتوان بستن جوی
سخنی در نهان نباید گفت که بر انجمن نشاید گفت
سعدی
پیام متن:
اسلام بر حفظ اسرار تأکید دارد؛ زیرا این امر، تمرینی است برای حفظ آبروی خویش و پاسداری از رازهایی که دیگران نزد شخص به امانت گذاشته اند.
رازگشایی
آدمی به رازداری خویش، از هر کسی تواناتر و شایسته تر است و آن گاه که او سرّ دل می گشاید و تأکید می کند که این راز میان ما دو نفر بماند، چه بسا او نیز با دیگری همان راز را در میان نهد و تأکید ورزد که این راز میان ما دو نفر بماند. سپس این عمل سلسله وار ادامه یابد تا جایی که راز آدمی، آشکار و عمومی شود. در این حال، گناه آن جز بر گردن خود شخص نیست که بار نخست، راز خویشتن را بی هیچ تأمل و تدبر به کسی که محرم اسرار و راز نگه دار نبوده، گفته است. چنین شخصی نمی تواند از دیگران به خاطر افشای رازش دل گیر و خشمگین شود؛ زیرا خود نیز پیش از همه از رازداری خویش دست برداشته است. حضرت علی علیه السلام به رازگشایان چنین می فرماید:
وَالْمَرءُ اَحفَظُ لِسرِّهِ وَ رُبَّ ساعٍ فیما یَضُرُّهُ.
و انسان اسرار خویش را بهتر از هر کس دیگری می تواند حفظ کند. بسیارند کسانی که بر زیان خود می کوشند.
بنابراین، آدمی باید مراقبت کند در اینکه چه می گوید و با که می گوید. آیا هر کسی شایستگی شنیدن همه گفته های او را دارد یا خیر؟ ممکن است کسی رازی را بشنود، آن گاه نه از سر دشمنی، بلکه به خاطر نداشتن ظرفیت درونی و آمادگی روحی بر پذیرش آن سخن، ناخودآگاه به افشای آن بپردازد. ازاین رو، حقایقی هست که برای برخی از افراد، به ویژه آنها که دل و جانشان را زنگار هوای نفس و نادانی و لجاجت دربرگرفته است، باید همیشه ناگفته بماند.
به شمشیرم زد و با کس نگفتم که راز دوست از دشمن نهان به
حافظ
پیام متن:
۱. آدمی، بیش از هر کس دیگر می تواند رازنگه دار خود باشد.
۲. راز را به نااهلان و آنها که از ظرفیت کافی بی بهره اند، نباید سپرد.
حفظ راز شخصی، مقدمه ای برای رازداری دیگران
چنین نیست که انسان راز خویش با هیچ کس نگوید، بلکه گفتن راز و با محرم اسرار درددل کردن، روح و جان را سبک می کند و آدمی با پشتیبانی دیگران دلگرم و آرام می شود که البته در این میان، بهترین رازدار بندگان، خالق ستار و پرده پوشی است که:
حدیث دوست نگویم مگر به حضرت دوست که آشنا سخن آشنا نگه دارد
حافظ
آن هنگام که پیامبر اسلام از مأموریت هجرت خویش به مدینه باخبر شد، باید شخصی را انتخاب می کرد که این راز را با او در میان نهد تا یاری اش کند. در آن حال، پیامبر خدا(ص) تنها یک تن را یافت که بتواند به او اعتماد کند و این شخص، کسی جز علی علیه السلام نبود و آن گاه مهر اسرار خویش مهر از نزد او گشود که:
رازی که بر غیر نگفتیم و نگوییم با دوست بگوییم که او محرم راز است
حافظ
زمانی که اسرار، نگفتنی است یا شنوای راز، محرم نیست، دل باید صندوق و نگاه دار باشد و از امانت خویش به بهترین صورت امانت داری کند و آن را به گاه ضرورت نیز جز به امانتدار نسپارد و این فرموده زیبای امیرالمؤمنین علی علیه السلام را در نظر داشته باشد که: «صَدْرُ العاقِلِ صُندُوقُ سِرِّهِ؛ سینه انسان عاقل، صندوق اسرار است».
یکی از ویژگی های پیامبر خدا، امانتداری و رازداری ایشان بود. او هرگز راز کسی را برملا و خیانت در امانت نکرد. ما نیز به پیروی از این معطرترین گل بوستان آفرینش، از افشای هر آنچه به عنوان راز به ما به امانت سپرده اند، باید خودداری کنیم.
غم حبیب نهان به ز گفت وگوی رقیب که نیست سینه ارباب کینه محرم راز
حافظ
پیام متن:
۱. گاهی در میان گذاشتن راز با کسانی که محرم اسرار هستند، موجب سبکی روح و آسودگی درون می شود.
۲. راز را تنها به اهل آن باید گفت.
عوامل افشای راز
برخی عوامل که به افشای رازها می انجامند، عبارتند از:
۱. پرحرفی: اشخاص پرحرف، برای اشباع میل سخن گویی، از هر دری سخن به میان می آورند و یافته های خویش را به دیگران انتقال می دهند. چنین کاری سبب پرده برداشتن از اسرار آدمی می شود.
۲. عقده حقارت: در هم نشینی ها گاه از مطالب گوناگون سخن می گویند. افرادی که کمبود شخصیت و ضعف نفس دارند، می کوشند تا با سخنانی جدید، نظر حاضران را به خود جلب و احساس حقارت خود را جبران کنند و بدین ترتیب، برخی رازها را برملا می سازند.
۳. دوستی و رفاقت: سومین انگیزه فاش سازی اسرار، دوستی ها و رفاقت هاست. شخص دانای اسرار باید توجه داشته باشد که مرز دوستی و رفاقت را از حریم اسرار پنهانی خویش جدا کند و نه تنها اسرار خود، بلکه اسرار شخصی دیگران را نیز در اختیار دوستانش قرار ندهد. حضرت صادق علیه السلام فلسفه این کار را چنین بیان می فرماید:
لا تُطلِعْ صَدیقَکَ مِنْ سِرِّکَ اِلاّ عَلی مالَوِا اطَّلَعَ عَلَیْهِ عَدُوُّکَ لَم یَضُرَّکَ فَاِنَّ الصَّدیقَ قَدْ یَکُونُ عَدُوُّکَ یَوماً ما.
دوستت را بر آن مقدار از اسرارت آگاه ساز که اگر دشمنت هم آن را بداند، به تو زیان نرساند. شاید دوستت نیز روزی دشمن تو شود.
۴. احساساتی شدن و عصبانیت: یکی دیگر از عوامل افشای اسرار، صبر نکردن بر بدی هاست. بسیار اتفاق می افتد که فرد یا افرادی بر اثر ناراحتی از شخصی و سپس احساساتی شدن، اسراری را فاش می سازند، ولی پس از آن، دچار پشیمانی می شوند. بر این اساس، آنهاکه بازیچه احساسات نمی شوند و بر خشم خویش مسلط هستند، بر حفظ اسرار خود و دیگران تواناترند.
پیام متن:
پرحرفی، ضعف شخصیت، اعتماد کامل کردن به دوست و کنترل نداشتن بر احساسات و غضب، از عوامل افشار راز هستند، بنابراین، آنان که نگران افشای راز خود هستند، باید در این مواقع، کاملاً هوشیار باشند.
منبع : www.hawzah.net
+ نوشته شده در سه شنبه هشتم آذر ۱۳۹۰ساعت ۲۰:۱۳ توسط سعید میرزایی | نظر بدهید
رازداری از نظر پیامبر اسلام (ص)
۱- هر کس در زندگی شخصی و اجتماعی خود مسائلی دارد که نباید دیگران از آن با اطّلاع شوند. زیرا
اگر دیگران از راز او باخبر شوند، آبروی اجتماعی آن فرد، آسیب می بیند. بنابراین هرگاه کسی، به هر
دلیلی به آن اطلاعات پنهانی دست پیدا کرد، نباید آن را افشا کند و اگر چنین کاری کند، خیانت است.
۲ـ اطّلاعات پنهانی انسان ها، اَسرار آنهاست و اَسرار انسان امانت هستند. پس به امانت نباید خیانت
کرد و خیانت کار، گناهکار است و باید طبق قانون مجازات شود.
۳ـ پیامبر (ص) فرموده اند: سخنانی که در جلسات خصوصی گفته می شود، امانت است. امانت
می تواند مادّی و معنوی باشد. گاهی یک کالای مادّی به عنوان امانت در اختیار انسان قرار می گیرد و
گاهی یک چیز یا سخن معنوی که اَسرار زندگی انسان ها است، به امانت در اختیار قرار می گیرد که
بسیار مسئولیت دارد.
۴ـ رازپوشی از صفات خداوند متعال است. با اینکه خداوند از اَسرار همه آگاه است، هرگز راز بندگانش را
فاش نمی کند. زیرا او «ستّار» یعنی پوشاننده ی عیب ها است.
۵ ـ امام صادق (علیه السلام) فرموده اند: راز تو بخشی از خون تو است. پس خون خود را نباید در رگ
های غیرخودت به جریان بیندازی. (همان جلد ۷۵)
۶ـ حضرت علی (علیه السلام) در مورد رازداری می فرماید: راز تو اسیر تو است؛ اگر آن را آشکار کنی،
تو اسیر او خواهی شد. (غررالحکم ج۴)
۷ ـ امام صادق (علیه السلام) فرموده اند: آشکارکردن راز، موجب سقوط می شود.
۸ ـ اطّلاعاتی که مربوط به کشور است هم جزو اَسرار است و نباید آن ها را فاش کرد.
۹ ـ حضرت علی (علیه السلام) فرمودند: حفظ و نگه داری اَسرار موجب پیروزی است. پیروزی موجب
دوراندیشی است و دوراندیشی با تدبیر و بهره گیری صحیح از افکار تحقق پیدا می کند.اندیشه ی
سفید با رازداری به بار می نشیند.
۱۰ـ رازدارانی که در حکومت اسلامی، اسرار نظام را در سینه ی خود حفظ می کنند، از مقام و جایگاه
والایی برخوردارند تا جایی که حافظان اَسرار، جایگاهی همچون مجاهدان در راه خدا دارند.امام صادق
(علیه السلام) فرموده اند: پنهان نگه داشتن اَسرار خاندان پیامبر (ص) نوعی جهاد در راه خدا است.
(امالی ـ مفید)حضرت علی (علیه السلام) به مالک اشتر دستور دادند: افراد راستگو و وفادار به عنوان
مأموران مخفی، بر اعمال و رفتار کارکنان نظارت کنند.
منبع : (نهج البلاغه نامه ۵۳)
+ نوشته شده در سه شنبه هشتم آذر ۱۳۹۰ساعت ۲۰:۶ توسط سعید میرزایی | نظر بدهید
اهمیت رازداری از دیدگاه قرآن و سنت
از قدیم الایام، همواره تجسس در زندگی دیگران امری نکوهیده و مذموم بوده که مردم از آن نهی میشدند. تو خود را به جای دیگران بگذار؛ کیست که دوست داشته باشد اسرار زندگیاش هویدا شود و همگان، حکایت تلخ و شیرین زندگیاش را بدانند؟ یک لحظه تجسم کن که حرف زندگی خصوصیات را اطرافیان بدانند؛ شاکی میشوی؟
مفهوم راز در لغت و اصطلاح
راز به معنای سرّ، آن چه باید در دل نهفته باشد و چیزی که باید پنهان بماند یا به اشخاص مخصوصی گفته شود، است. حفظ اسرار را باید از خدا آموخت. خداوند بیشتر و پیشتر از هر کس، از اعمال، حالات، رفتار، عیوب و گناهان بندگانش با خبر است، اما حلم، بردباری، پردهپوشی و رازداری او بیشتر از همه است.
گـــور خــانـهی راز تــو تـا دل شـود آن مـرادت زودتــــر کــامل شـود
گفـت پیغمبر که هر که سرّ نهفت زود گــردد بـا مراد خـویش جفت
دانهها، چون در زمین پنهان شود سرّ آن، سرسبزی بستان شود
زر و نقــره، گـــر نبــودنـدی نهــان پــرورش کـی یـافتنـدی زیـر کان
راز داری
اول: حفظ اسرار دیگران؛ خصوصا اگر کسی انسان را امین خود قرار داده و رازی را نزد او به امانت بگذارد. در حدیثی داریم: مجالس امانتند. امانت همیشه یک شیء مالی و مادی نیست، مطلبی که در یک مجلس بیان شود هم امانت است.
دوم: حفظ راز خویشتن؛ اگر امروز با کسی دوست هستید، حدّ را نگه دارید؛ آنچنان که بعد موجب گرفتاریتان نشود.
در روایات میخوانیم: حفظ آبروی مومن به اندازهی خون او احترام دارد و ارزشمند است. به همین دلیل، ما هم باید حرمت دیگران را رعایت کنیم و هم باید حرمتی را که خداوند برای ما قرار داده ضایع نکنیم.
با مدعی مگویید اسرار عشق و مستی
تا بیخبر بمیرد در درد خودپرستی